(همان، ص۱۴۱)
تتبّع و تأثیرپذیری از شاعران متقدّم
اگرچه اندیشه نوآوری در عهد صفوی تقریباً میان همه شاعران رواج داشت، اما در همان حال توجه خاص به تتبع و تقلید اثرهای معروف گذشتگان هم همچنان به قوت سابق برقرار بود و استادانی همچون خاقانی و انوری و ظهیر و کمالالدین اسماعیل در قصیده، و غزلگویانی از سعدی تا فغانی، و حماسهسرایانی از فردوسی تا هاتفی، و داستانسرایانی چون نظامی و خسرو دهلوی و جامی در این نهضت نظیرهگویی و استقبال یا تتبع و جوابگویی محل توجه و عنایت گویندگان بودند. (صفا، ۱۳۸۸، ج ۱/۵: ۵۴۹) . اهمیت بررسی موضوع اقتفا در مطالعه سبکشناسی یک شاعر در این است که استقبال و اقتفا تا حدود زیادی نشان میدهد که شعر و نحوه بیان کدام گوینده مطلوب شاعر استقبالکننده بوده است و از این رهگذر میتوان تأثیرات این گرایش را در دیوان شاعر مورد نظر جستوجو کرد. «مقصود از این عمل [اقتفا] غالباً آن بود که شاعر قدرت شعری خود را بنماید. زیرا شرط این بود که شعر مقلّد حتماً از نمونه اولی بهتر باشد. البته گاه شاعران به مجرد آن که از شهری خوششان میآمد، به اقتفای آن میرفتند و بهتر یا فروتر بودن شعر دومی، مسئله فرعی بود… در سبک هندی مرسوم بود که یک مضمون واحد را چندین نفر بسازند تا معلوم شود که کدابهتر ساخته است و اصولاً در این سبک به اقتفا رفتن بسیار رواج داشته است. در تذکرههای این دوره گاه به اصطلاح «اشعار طرحی» برمیخوریم؛ بدین معنی که شعری را برای مسابقه یا امتحان جودت طبع طرح میکردند و چندین نفر آن را میساختند» (شمیسا، ۱۳۶۹: ۲۲۲ ـ ۲۲۳).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فقیر دهلوی نیز به سنت و عادت شاعران این دوره، غزلهایی به اقتفا و استقبال از اشعار پیشاهنگان شعر این دوره سروده است. او در غزل، بیش از همه شاعران، از فغانی شیرازی استقبال کرده و بعد از او به نظیری، حافظ، حزین و عرفی نظر دارد. مؤلف مجمعالنفائس درباره او مینویسد: «در غزل تتبع بابافغانی دارد بلکه اگر انصاف را کار فرمایند، دانند که کمان ابروی ابیات به طاق بلند آویخته … (آرزو، ۱۳۸۵: ۱۲۶۸). فغانی از جمله شاعرانی است که استقبال زیادی از اشعارش صورت گرفته و تذکرهنویسان به نمونههای زیادی از تتبع شاعران از غزل او اشاره کردهاند؛ «بابای مغفور مجتهد فن تازهای است که پیش از وی احدی به آن روش شعر نگفته … اکثر استادان زمان متتبّع و مقلّد و شاگرد و خوشهچین طرز اویند» (واله داغستانی، ۱۳۸۴: ۱۶۱۹). شعرایی همچون محتشم کاشانی، نظیری نیشابوری، وحشی بافقی، ضمیری اصفهانی، غالب دهلوی و… نیز از مقلدان او هستند. حتی شاعر بزرگی چون صائب نیز خود را پیرو فغانی میداند:
از آتشیندمان به فغانی کن اقتدا
صائب اگر تتبع دیوان کس کنی
فقیر دهلوی در غزلهایی که به اقتفای فغانی سروده، او را استاد خود در غزلسرایی میخواند که «همنفَس گشتن» با او از عهده فقیر برنمیآید. مصراعهای دوم ابیات زیر از غزلهای فغانی تضمین شده است:
استاد ما فقیر فغانی است در غزل
فقیـر از مـا نیـاید با فـغـانی همنفـس گـشـتن
***
«رسمی چنان نهاد که نتـوان از آن گذشـت»
(همان، ص۹۱)
«تمام عمر اگر در سحروافسون طی شود مارا»
(همان، ص۶۰)
در غزلهایی دیگر نیز خود را احیاگر طرز فغانی و گاه نیز به طریق مفاخره، شعر خود را برتر از اشعار فغانی معرفی میکند:
تا گشت تازه طرز فغانی ز من فقیر
فقیـر پایه شعرت فزود طرز فغانی
فقیـر ار پـرده بـرگیـرم ز روی یـوسـف معنـی
***
***
«یـاران رفتـه را بـه جـهـان نـام تـازه شـد»
(همان، ص۱۱۱)
«ملک ز سـدره فـرود آید و زمیـن تو بوسـد»
(همان، ص۱۱۶)
«فغانی با دل پرخـون ره بیـتالحزن گـیـرد»
(همان، ص۱۰۵)