“
معیارهای مبتنی بر اطلاعات حسابداری
این معیارهای عمدتاًً با بهره گرفتن از اطلاعات تاریخی صورتهای مالی اساسی و یادداشتهای همراه عملکرد شرکت را اندازه گیری میکنند. این معیارها شامل سود، سود هر سهم، رشد سود، سود تقسیمی، جریانهای نقدی آزاد، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام و نرخ بازده داراییها میباشند(همان منبع).
۲-۷-۱،الف) سود
سود حسابداری عبارت است از درآمدها منهای هزینه ها. شرکت در طول دوره مالی با توجه به فعالیتهایی که انجام میدهد، در آمد تحصیل میکند و از طرف دیگر برای تولید محصولات و ارائه خدمات مبالغی هزینه متحمل میشود که در پایان دوره مالی به منظور تعیین عملکرد شرکت درآمدها و هزینه های مربوط با هم مطابقت داده میشوند تا معلوم شود که شرکت در دوره مالی مورد نظر چه مقدار سود تحصیل نموده است. بنابرین سود میتواند معیاری برای ارزیابی عملکرد شرکت باشد(جهانخانی و ظریف فرد، ۱۳۷۴).
۲-۷-۲،ب) سود هر سهم(EPS)
سود هر سهم[۲۵] از تقسیم سود خالص بعد از ماالیات بر تعداد سهام به دست میآید و طبعاً همان ایرادهای اساسی که بر سود و رشد سود وارد است، بر آن نیز وارد است. یعنی با دستکاری کردن سود و یا تغییر روشهای پذیرفته شده در حسابداری، سود هر سهم نیز تغییر خواهدکرد. در حقیقت سود هر سهم تعیین کننده ارزش سهام شرکت نیست زیرا در مواردی سود هر سهم کاهش یافته ولی قیمت سهام افزایش یافته است. سود هر سهم فقط مربوط به یک دوره زمانی معین است و نمی توان با توجه به آن در مورد ارزش شرکت قضاوت کرد. چیزی که تعیین کننده قیمت سهام یک شرکت است عرضه و تقاضای سهام است و عرضه و تقاضا مستقیماً به پیشبینی سودهای آینده بستگی دارد. در پیشبینی آینده عوامل زیر مطرح هستند:
۱٫ میزان دریافت جریانهای نقدی مورد انتظار آتی.
۲٫ ریسک یا درجه اطمینان نسبت به تحقق جریانهای نقدی مورد انتظار آتی.
۳٫ مدت زمان دریافت جریانهای نقدی.
پس مشاهده میشود که سود هر سهم به تنهایی نمی تواند مبنای اندازه گیری عملکرد و تعیین ارزش شرکت باشد(جهانخانی و سجادی، ۱۳۷۴).
۲-۷-۲،ج) رشد سود
رشد سود[۲۶]، به عنوان معیاری برای تعیین وضعیت سود هر شرکت در آینده تلقی میشود(جکسون[۲۷]، ۱۹۹۶). در این روش سود حسابداری با توجه به قیمت بازار سهام در نظر گرفته میشود که نشاندهنده انتظارات و پیشبینیهای بازار از آینده و سودآوری آتی شرکت است. اگر چه شرکتهایی که ضریب بالایی دارند، شرکتهایی با رشد سریع هستند با این حال رشد سریع، تضمینی برای ضریب بالا نیست. موضوع با اهمیت نحوه دستیابی شرکت به رشد بالا است. نرخ رشد تابع دو عامل است: میزان سرمایهگذاری و نرخ بازده سرمایهگذاری. سرمایهگذاری مناسب زمانی است که بازده بیشتر از هزینه سرمایه باشد. برای مثال، دو شرکت که دارای نرخ رشد و مبلغ سود یکسان هستند، ارزش آن ها برابر است اما اگر یکی از این دو شرکت وجوه بیشتری را برای کسب سود، سرمایهگذاری کرده باشد، ارزش آن نسبت به شرکت دیگر کمتر است. رشد سود زمانی معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد است که همراه با مدیریت صحیح و دقیق سرمایه باشد. رشد سود در صورتی که با یک نرخ بازده قابل قبول همراه باشد، معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد است(استیوارت، ۱۹۹۱).
۲-۷-۲،د) سود تقسیمی
سود تقسیمی[۲۸] یکی دیگر از معیارهای ارزیابی عملکرد شرکت است. بسیاری بر این باورند شرکتی که سیاست تقسیم سود با ثباتی دارد و هر ساله مبلغی از سود خود را بین سهامداران تقسیم میکند، این عمل نشان دهنده موفقیت و عملکرد مثبت شرکت میباشد. معمولاً شرکتهایی که اقدام به تقسیم میکنند که نمیتوانند سود خود را سرمایه گذاری نمایند. سود تقسیمیبه سیاست سرمایه گذاری شرکت بستگی دارد. شرکتهایی که فرصت سرمایه گذاری سودآوری دارند، سود را به عنوان یک منبع تأمین مالی تلقی میکنند(جهانخانی و ظریف فرد،۱۳۷۴).
اغلب شرکتها به دو دلیل بخش قابل ملاحظهای از سود کسب شده را بین سهامداران خود تقسیم میکنند. این قبیل شرکتها یا طرحهای سرمایهگذاری سودآور ندارند، و یا قصد دارند وجوه مورد نیاز خود را برای رشد و سرمایهگذاری، از منابع خارجی تأمین کنند. تقسیم سود در شرایط عدم امکان سرمایهگذاری در پروژه های سودآور، صحیح است اما اگر سود تقسیم شود و سپس وجوه لازم برای رشد از طریق افزایش سرمایه تأمین شود، سیاست تقسیم سود با اشکال روبرو است زیرا افزایش سرمایهگرانترین نوع تأمین مالی است. اگر سود بین سهامداران تقسیم شود و وجوه مورد نیاز برای رشد از طریق وام تأمین شود، شرکت از صرفهجویی مالیاتی برخوردار خواهدشد. همچنین کارایی مدیران نیز به دلیل اجبار در پرداخت وامها ممکن است افزایش یابد(استیوارت، ۱۹۹۱؛ و کرولیک[۲۹]، ۲۰۰۵).
۲-۷-۲،ه) جریانهای نقدی آزاد
جریانهای نقدی آزاد[۳۰] معیاری برای اندازه گیری عملکرد شرکت است و وجه نقدی را نشان میدهد که شرکت پس از انجام مخارج لازم برای نگهداری یاتوسعه ی داراییها، در اختیار دارد. مؤسسهی رتبه بندی فیچ[۳۱] جریان نقد آزاد را این گونه تعریف میکند: جریان نقد حاصل از عملیات پس از مخارج سرمایه ای و مخارج غیرعملیاتی. جریان نقد آزاد از این حیث دارای اهمیت است که به شرکت اجازه میدهد تا فرصتهایی را پیگیری کند که ارزش سهامداران را افزایش میدهد. بدون وجه نقد، توسعه محصولات جدید، انجام تحصیلهای تجاری، پرداخت سودهای نقدی به سهامداران و کاهش بدهیها امکان پذیر نمیباشد. برای محاسبه جریان نقد آزاد روشهای محاسباتی مختلفی وجود دارد. در یکی از روشهای اندازه گیری، جریان نقد آزاد از رابطه زیر محاسبه می شود:
سود خالص
+ استهلاک داراییهای ثابت مشهود و نامشهود
– تغییر در سرمایه در گردش
– مخارج سرمایه ای
= جریان نقد آزاد
در روش دیگر، جریان نقد آزاد از طریق کسر نمودن مخارج سرمایه ای از جریان نقد عملیاتی محاسبه می شود. جریان نقد عملیاتی در صدر صورت جریان وجه نقد میآید و خالص مخارج سرمایه ای انجام شده هم از بخش فعالیتهای سرمایه گذاری صورت مذبور اخذ و از تفاضل آن ها جریان نقد آزاد محاسبه می شود.لازم به ذکر است، بورس اوراق بهادار تهران به منظور قابلیت مقایسه ی شرکتهایی که سهام آن ها در بورس پذیرفته می شود، برای محاسبه ی جریان نقد آزاد و افشای آن در امید نامه ی پذیرش و درج شرکتها، از این روش محاسباتی استفاده میکند.
“