محققان متغیرهای دیگری همچون میزان حق الزحمه حسابرسان را به عنوان کیفیت حسابرسی مورد بررسی قرار دادهاند. در این میان، در بیشتر تحقیقات متغیر اندازه مورد استفاده قرار گرفته است. در این تحقیقات، اغلب از روش مقایسه ای دو وجهی (مؤسسات حسابرسی بزرگ در مقابل دیگر مؤسسات حسابرسی) به عنوان نماینده کیفیت حسابرسی با فرض زیر استفاده شده است: مؤسسات حسابرسی بزرگ کیفیت حسابرسی بالاتر و مؤسسات حسابرسی کوچکتر کیفیت حسابرسی پایینتری دارند. اما تاکنون پاسخ روشنی به این سوال که «آیا ویژگی مذکور میتواند معرف کیفیت واقعی حسابرسی باشد، یا خیر؟» داده نشده است. تحقیقات انجام شده دو وجهی (مؤسسات حسابرسی بزرگ در مقابل مؤسسات حسابرسی کوچکتر) در این زمینه بر دو فرض اصلی استوار بودهاند: ۱)یک مؤسسه حسابرسی برای تمام صاحبکاران در تمام دوره های مالی کیفیت حسابرسی یکسانی ارائه میکند. ۲)کیفیت حسابرسی تمام مؤسسات حسابرسی بزرگ یا کوچک یکسان است. این دو فرض اصلی، خود با چالش فراوانی مواجه است. امکان ارائه کیفیت حسابرسی یکسان برای تمام صنایع و در زمانهای مختلف منطقی به نظر نمیرسد. برای نمونه، حسابرس ممکن است در حسابرسی برخی از صنایع مهارت ویژه ای داشته باشد و از این رو، کیفیت حسابرسی بهتری نسبت به صنایع دیگر ارائه کند. همچنین منطقی به نظر نمیرسد که تمام مؤسسات حسابرسی کیفیت حسابرسی یکسانی ارائه کنند. به هرروی، نتایج مطالعات در زمینه ارتباط بین کیفیت حسابرسی و اندازه مؤسسه حسابرسی این فرضیه را تأیید کردهاند که کیفیت حسابرسی و اندازه مؤسسه حسابرسی با یکدیگر ارتباط مثبت دارند.
۲-۱۲-۳ انگیزه عرضه و تقاضای کیفیت بالای حسابرسی
به طورکلی، تحقیقات انجام شده در زمینه کیفیت حسابرسی را می توان در دو گروه کلی انگیزه عرضه حسابرسی با کیفیت بالا و انگیزه تقاضا برای حسابرسی با کیفیت بالا تقسیم کرد. تحقیقات انجام شده از دیدگاه عرضه کنندگان خدمات حسابرسی، عمدتاًً بر عواملی تأکید میکند که بر توانایی های حسابرسان در ارائه حسابرسی با کیفیت بالا تمرکز دارد. برعکس، تحقیقات صورت گرفته از دیدگاه استفاده کنندگان خدمات حسابرسی، عمدتاًً با عواملی سروکار دارد که برخواست استفاده کنندگان گزارش های حسابرسـی، از جـمله سهـامداران، مراجع قانونی، اعتبار دهندگان و صاحبکـاران تأثیر میگذارد.
۲-۱۲-۳-۱ انگیزه عرضه حسابرسی با کیفیت بالا
عوامل مؤثر بر کیفیت حسابرسی از دیدگاه حسابرسان، به طورکلی عواملی هستند که بر توانایی حسابرسان در کشف تحریفات با اهمیت در صورت های مالی و یا انگیزه اقتصادی از گزارش تحریفات با اهمیت کشف شده اثر دارند. تعدادی از این تحقیقات، کیفیت تصمیم حسابرس و تأثیر آن را بر اثربخشی و کارایی حسابرسی آزمون کردهاند. بسیاری از این مطالعات، کیفیت حسابرسی را به طور مستقیم آزمون نکردهاند، اما عواملی را بررسی کردهاند که منجر به بهبود در کیفیت تصمیم حسابرس و در نتیجه کیفیت حسابرسی میشود. این عوامل عمدتاًً شامل (۱) میزان تجربیات حسابرسان، (۲) دعاوی حقوقی بر علیه حسابرسان، (۳) سرپرستی کار حسابرسی، (۴) اندازه مؤسسات حسابرسی، (۵) کسب شهرت و (۶) تخصصی گرایی، است. در ادامه به برخی تحقیقات در این زمینه پرداخته میشود.
میزان تجربیات حسابرسان: لیبی و فردریک (۱۹۹۰) دریافته اند که هر چه میزان تجربه حسابرسان بیشتر باشد، درک آنان از انواع تحریفات موجود در صورت های مالی افزایش مییابد. از این رو، نتیجهگیری کردهاند که کیفیت تصمیم حسابرس با افزایش میزان تجربه از حسابرسی بهبود مییابد.
دعاوی حقوقی: لیز و واتز (۱۹۹۴) میزان دعاوی حقوقی بر علیه حسابرسان را به عنوان شاخص کیفیت حسابرسی از دیدگاه حسابرسان مورد آزمون قرار دادهاند. آن ها به این نتیجه دست یافتهاند حسابرسانی که بیشتر در معرض ادعاهای حقوقی قرار میگیرند، کمتر از فناوری انسجامیافته حسابرسی استفاده میکنند. نتایج تحقیق آنان حاکی از آن بود که کیفیت حسابرسی با بهره گرفتن از فناوری جدید حسابرسی بهبود مییابد.
سرپرستی کار حسابرسی: کینگ و شوارتز (۱۹۹۹) میزان سرپرستی کار حسابرسی را به عنوان شاخص کیفیت در مواقعی که حسابرسان تحت رژیمهای حقوقی متفاوت فعالیت میکنند، مورد بررسی قراردادهاند. نتایج تحقیق آنان نشان داد که سرپرستی تابعی از پیشبینی میزان اقدامات تنبیه قانونی بر علیه حسابرسان است.
اندازه مؤسسات حسابرسی: مهمترین تحقیقات انجام شده در رویکرد عرضه حسابرسی، مطالعه تاثیر، اندازه مؤسسات حسابرسی بر کیفیت حسابرسی است. بسیاری از این تحقیقات از رابطه مثبت بین اندازه مؤسسه حسابرسی و کیفیت حسابرسی پشتیبانی میکنند. دی آنجلو (۱۹۸۱)معتقد است که مؤسسه های حسابرسی بزرگتر، انگیزه قویتری برای ارائه حسابرسی با کیفیت بالاتر دارند. زیرا علاقهمند هستند که شهرت بهتری در بازار به دست آورند و از آنجا که تعداد مشتریانشان زیاد است، نگران از دست دادن مشتری نیستند. تصور بر این است که چنین مؤسساتی به دلیل دسترسی به منابع و امکانات بیشتر برای آموزش حسابرسان خود و انجام آزمونهای مختلف، خدمات حسابرسی را با کیفیت بالاتری ارائه میکنند. نیو و دیویدسون (۱۹۹۳) نشان دادهاند که مؤسسههای حسابرسی بزرگ مشتریان بزرگتری دارند، از این رو، توقع بازار برای کشف تحریفات موجود در صورتهای مالی از حسابرسان افزایش مییابد. علاوه بر آن، شواهد تجربی حاکی از این است که مؤسسههای حسابرسی بزرگتر دارای کیفیت حسابرسی برتر هستند، زیرا از منابع و امکانات بهتری برای آموزش حسابرسان در انجام حسابرسی، نسبت به مؤسسات کوچکتر برخودار هستند. کلیو لینوکس (۱۹۸۴) نشان داد که مؤسسات حسابرسی بزرگ نسبت به مؤسسههای حسابرسی کوچک انگیزه بیشتری برای صدور گزارش صادقانه دارند. تحقیقات وی نشان میدهد که هرچه میزان منافع مالی در واحدهای مورد حسابرسی بیشتر باشد، استقلال حسابرسان نیز اهمیت بیشتری مییابد.
انگیزه کسب شهرت: واتز و زیمرمن (۱۹۸۳) برای دفاع از این نظریه که حسابرسان در بازار سرمایه از شهرت حرفهای خود دفاع میکنند، به نمونه های تاریخی استناد کردهاند. شـهرت انگیزهای برای حفظ استقلال حسابرسان است. به هر حال، انگیزه کسب شهرت سازوکار خود نظارتی برای حفظ استقلال است.
“