خطر بالقوه، اقدام به انتخاب یک فعالیت است که منجر از دست دادن نتیجه مطلوب می شود (محمودی، ۱۳۸۹). تعریف خطر بسیار پیچیده و حتی بحث برانگیز است. خطر بالقوه، اقدام به انتخاب یک فعالیت که منجر به از دست دادن نتیجه مطلوب می شود. واژه خطر در ادبیات به معنای جسارت داشتن یا بروز رفتار یا تمایل به اقدام در جهتی با آینده ای نامعلوم است به نحوی که نمی توان نتایج آن را با اطمینان تشخیص داد.یکی از نتایج احتمالی برای فرد بسیار مفید و سودمند و دیگری کاملاً زیان بار یا ترسناک خواهد بود. منبع ، موقعیت یا عملی که دارای پتانسیل آسیب رساندن به اعضای بدن بصورت جراحت ، بیماری ، مرگ یا ترکیبی از آن دو داشته باشد . خطر محرک بسیار قدرتمند و اجتناب ناپذیر است (گالوان، ۲۰۰۷).
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
خطر پذیری اشاره به تمایل افراد به شرکت در رفتارهایی دارد که بالقوه مضر و یا خطرناک است. رانندگی سریع و یا استفاده از مواد مخدر نمونه هایی از خطرپذیری هستند. ممکن است خطرپذیری منجر به آسیب جدی برای افراد شود، مانند تصادف. تمایل افراد به خطرپذیری تنها به دلیل ارضاء حس کنجکاوی، تخلیه هیجانات، عادت دیرینه سنتی و مواردی از این قبیل است با صرفه نظر از پیامدها و نتایج خوب یا بد آن .خطر پذیری رفتاری است که به موجب آن، فرد خود را در معرض آسیب جسمی، روانی و حتی مرگ قرار می دهد. پذیرش یک خطر، قرار دادن خود در معرض یک آسیب یا زیان است (جان، ۲۰۰۶).
خطرپذیری شامل یکسری رفتارهای خطرناک است که افراد شجاع یا دیوانه آن را انجام می دهند. این رفتارها در ورزش هایی مثل چتر بازی، صخره نوردی، پریدن از صخره و اسکی از افراد سر می زند (جانسون، ویک و وبر[۳۱]، ۲۰۰۴ ، بنتون و دونی[۳۲]، ۲۰۰۶ ، بهین و ارلندسون[۳۳]، ۲۰۰۷). دلایل این رفتار ها پیچیده است، برخی از افراد به علت افزایش هیجان و برخی دیگر به علت کسب منافع خطر می کنند (رفیلی و کارکت[۳۴]، ۲۰۰۳)، خطرپذیری به ماهیت فرد و نوع روابط با دیگران بستگی دارد، گاهی اوقات خطرپذیری می تواند منافع مثبتی برای افراد و جوامع داشته باشد (هریس، جنکینز و گلازر[۳۵]، ۲۰۰۶).
خطرپذیری تابعی از کم کردن حد ایمنی از لحاظ آسیب بدنی و روانی بر حسب احتمال موفقیت یا شکست است (بنتون و دونی، ۲۰۰۶)؛ و به نظر برخی از محققان، خطرپذیری در زندگی مثل اکسیژن ضروری است و باعث نوآوری، کارآفرینی، رهبری، ایجاد ثروت و ماجراجویی در زندگی می شود (کرن و بنزور[۳۶]، ۲۰۰۷)؛ و بدون خطر کردن هیچ پیشرفت علمی، اقتصادی و اجتماعی صورت نمی گیرد (تریژر و کوهلر[۳۷]، ۲۰۰۹).
خطرپذیری از ویژگی ورزشکاران موفق است. بررسی مالون[۳۸] (۱۹۹۸) از نوشتار های مربوط به خطرپذیری در ورزش نشان داد ادراک ورزشکار از خطر، هیجان و میل به تسلط را می آفریند؛ رقابت ورزشی برای همه ورزشکاران به گونه ای ذاتی خطر زا است، اما به نظر می رسد ورزشکاران ممتاز بیشتر از دیگران از درگیر شدن در رفتار های مخاطره آمیز به هیجان می آیند. مطالعات انجام شده در مورد خطرپذیری نشان داده است که ورزش های همراه با خطر مانند پرش از ارتفاع، کایتسواری، کایاک سواری، اسکی و صخره نوردی فعالیت هایی هستند که از نظر فیزیکی هیجان انگیز و مستلزم فعالیت شدید می باشند (زاکرمن و همکاران،۱۹۸۰).
در این پژوهش خطرپذیری روانی مورد بررسی قرار گرفته است که شامل عوامل روانی اضطراب، رفتارهای مخاطره آمیز، هیجان طلبی و پرخاشگری است.
اضطراب
اضطراب به عنوان احساس ناخوشایند تعریف می شود. حالت هیجانی منفی، عصبانیت، ناراحتی و تشویش که با فعالیت یا انگیختگی جسمانی نیز همراه است. بدین ترتیب میتوانیم تصور کنیم که اضطراب یک حالت ناخوشایند یا انگیختگی بالا است (وینبرگ[۳۹] و گلد، ۱۹۹۵). اﺿﻄﺮاب ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اﺣﺴﺎس ﻧﺎآراﻣﯽ و ﺗـﻨﺶ ﻧﺎﺷـﯽ از ﺗﻘﺎﺿـﺎﻫﺎیِ ﻓﺸـﺎر زای ﻣﺤﯿﻄـﯽ ﺗﻌﺮﯾـﻒ ﺷـﺪه اﺳـﺖ ﮐـﻪ ﺑـﺎ ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﮕﯽ ارﺗﺒﺎط دارد و ﻧﺸﺎن دﻫﻨـﺪه ادراک ﻧﺎﻫﻤـﺎﻫﻨﮕﯽ ﺑـﯿﻦ ﺗﻘﺎﺿﺎﻫﺎی ﻣﺤـﯿﻂ و ﺗﻮاﻧـﺎﯾﯽ ورزﺷـﮑﺎر ﺑـﺮای اﻧﺠـﺎم دادن آن تقاضا هاست (هورون[۴۰]، ۲۰۰۸). یکی از متغیرهایی که با عملکرد ورزشی ارتباط نزدیکی دارد، اضطراب ورزشی است که در موقعیت رقابت های ورزشی ظاهر می گردد. یافته ها بررابطه بین اضطراب و عملکرد تاکید می کنند و حاکی از تاثیر منفی اضطراب برعملکرد ورزشکاران می باشند؛ اضطراب ورزشی عملکرد ورزشکاران را تحت تاثیر قرار می دهد و هر چه میزان اضطراب بالاتر باشد، عملکرد ورزشکاران نیز در حین رقابت پایین ترخواهد آمد (استوبر، هریس[۴۱]، ۲۰۰۸؛ مارتیننتوراند، ۲۰۰۷).
اضطراب به دو نوع صفتی وحالتی تقسیم می شود : اضطراب صفتی گرایش رفتاری نسبتا پایداری است که به شکل فرض در میآید و تبدیل به بیماری میشود، اما اضطراب حالتی در اثر هیجانات موقتی که با نگرانی و تنش همراه است، اتفاق میافتد و اضطراب رقابتی هم که ترس از شکست و ناکامی را به همراه دارد، میتوان جزء همین اضطراب حالتی دانست (اسپیلبرگر[۴۲]، ۱۹۶۶). اضطراب درسه سطح قابل تشخیص است: ۱)شناختی: بوسیله جریان خاص فکر (بلاتکلیفی ، احسای گیجی، احساس ناراحتی و سنگینی)؛ ۲) بدنی: با پاسخ های بدنی (افزایش فشار خون، تپش قلب، افزایش میزان تنفس)؛ ۳) رفتاری: بوسیله الگوی رفتاری (ضربه زدن با انگشتان، حرکات سست و بی حال، قیافه بی تفاوت) ؛ اضطراب روان شناختی، بخش ذهنی اضطراب است و به وسیله ارزشیابی منفی در مورد عملکرد و اجرا به وجود می آید و اضطراب جسمانی، عنصرفیزیولوژیک انسان می باشد و اضطراب رفتاری تجربه اضطرابی است و با برانگیختگی دستگاه عصبی خود مختار ارتباط دارد (کارجرویس[۴۳]، ۲۰۰۸).
علایم اضطراب بدنی شامل تعریق کف دست، تنش عضلاتی ، افزایش ضربان قلب وتنگی نفس است و علایم اضطراب روان شناختی شامل دلواپسی، تحریک پذیری، هراس، بیتابی، احساس خطر غریب الوقوع، بیقراری، ترس، ناتوانی در حفظ آرامش، دشواری در تمرکز، مشکلات خواب و فقدان لذت (مارتنز[۴۴] و همکاران، ۲۰۰۴). فروید (۱۹۹۶) سه نوع مختلف اضطراب را که از سه منشا متفاوت سرچشمه می گیرند از هم متمایز کرده است، اساسی ترین آنها اضطراب واقعیت یا اضطراب عینی است؛ اضطراب واقعیت به ترسی اشاره دارد که به دلیل وجود تهدید یا خطر در دنیای واقعی به وجود می آید (ترس از اینکه سگی به زودی شما را گاز خواهد گرفت)؛ نوع دوم اضطراب به اضطراب اخلاقی موسوم است (ترس از وجدان)؛ سومین نوع اضطراب عبارت است از اضطراب روانی (ترس از انجام کاری تحت تاثیر تکانش های نهاد که برای آن تنبیه شوید).
لازاروس (۱۹۹۶) تأکید می کند که دو فرایند ارزیابی در نظریه او عمیقاً به بازنمود درونی فرد از چگونگی واقعیت بستگی دارد؛ در نتیجه به آسانی می توان گفت که بسیاری از انوع فشار روانی بیشتر در ذهن بیننده وجود دارد تا در جهان خارج، به همین ترتیب این که افراد چه راهی را برای پاسخ به تهدیدی ادارک شده انتخاب خواهند کرد تا حدودی به این بستگی دارد که چگونه اعمال مختلف را تفسیر کند؛ وی همچنین فرض می کند افراد اغلب معنای رویدادها را، چه هنگامی که در حال وقوع هستند چه بعد از وقوع، تفسیری مجدد می کنند، این ارزیابی های مجدد ممکن است در اثر تغییر در موقعیت یا در اثر تغییر سازه هایی که فرد برای تحمیل بر موقعیت به کار می برد القاء شود. اعتماد به نفس ورزشی نیز از جمله متغیرهای مرتبط با اضطراب رقابتی ورزشکاران است و به عنوان اعتقاد یا درجه ای از اطمینان افراد درباره توانایی هایشان برای موفقیت درفعالیت ورزشی تعریف شده است، این اعتماد به نفس ورزشی، مهارتهای فیزیکی لازم برای انجام آن فعالیت ورزشی را تقویت می کند (ویلی و چز[۴۵]، ۲۰۰۸).
ابوالقاسمی و همکاران (۲۰۰۵) در پژوهش خود بیان نمودند که بین اضطراب رقابتی و عملکرد ورزشی ارتباط منفی معنی داری وجود دارد. پسند (۱۳۷۴) دریافت که میزان اضطراب در رشته های انفرادی کمتر از رشته های گروهی است، زیرا نتیجه فعالیت ورزشکاران بستگی مستقیمی با اجرای وی دارد. گلچین مقدم (۱۳۷۸) در تحقیق خود به این نتیجه دست یافت که بین میزان اضطراب رقابتی ورزشکاران موفق رشته های کشتی و والیبال در مسابقات لیگ و ورزشکاران نا موفق تفاوت معنی داری وجود دارد. با توجه به نتایج تحقیقات پیشین به نظر می رسد که متغیر اضطراب ورزشی ورزشکاران نخبه کمتر مورد بررسی قرار گرفته اند.
روبازا و بارتولی[۴۶] (۲۰۰۷) در پژوهش خود بیان نمودند که رابطه اضطراب شناختی و بدنی با عملکرد، منفی است در حالی که رابطه اعتماد به خود با عملکرد مثبت است. اضطراب رقابتی، مخصوصاً درجاییکه اعتماد به خود ضعیف باشد ، عملکردرا به صورت منفی تحت تاثیر قرار میدهد (بشارتوپوربهلول، ۲۰۱۱؛ هنتون، نلوملالیو[۴۷]، ۲۰۰۸). در شرایط رقابتی در ورزش، اضطراب زمانی نا خوشایند است که ارزیابی اولیه از شرایط رقابتی مسابقه درست و واقع بینانه نباشد ؛ وقتی ورزشکار بدون دلیل مشخص، ناراحت و مضطرب است ، در این شرایط کارآیی خود را از دست می دهد و در صحنه رقابت خطرات زیادی او را تهدید می کند (وینبرگ و گلد، ۲۰۰۳).
اضطراب حالت هیجانی منفی با احساس نگرانی ، عصبی بودن، و بیم همراه با فعال سازی بدن است؛ استرس عدم تعادل اساسی بین تقاضاهای روانی و فیزیکی است که بر فرد و توانایی پاسخگویی او تحت شرایطی که ناتوانی در کسب موفقیت پیامدهای مهمی دارد، تحمیل میشود (گلین وهمکاران،۱۳۸۲).
اضطراب رقابتی، اضطرابی است که در موقعیت های رقابت جویانه ورزشی ایجاد می شود؛ از این رو، اضطراب رقابتی، شکل ویژه ای از اضطراب است که به عنوان تابعی از موقعیت های رقابتی رخ می دهد؛ اضطراب رقابتی نیز می تواند از نظر ماهیت به عنوان صفت یا حالت، طبقه بندی شود (گیل،۲۰۰۰). در تجربه اضطراب رقابتی سه بُعد اصلی متمایز شده است : اضطرا ب شناختی ، اضطراب بدنی و اعتماد به خود : اضطراب شناختی مؤلفه روانی اضطراب است و با انتظارات منفی و نگرانیهای شناختی درباره خود ، موقعیت و پیامدهای (مانند احتمال شکست) مشخص می شود ؛ اضطراب بدنی مؤلفه جسمانی اظطراب است و ادراک فرد از پاسخ های فیزیولوژیک و برانگیختگی منفی را نشان می دهد ؛ اعتماد به خود به باور شخص در مورد تسلط بر تکلیف و توانایی انجام موفق آن اطلاق می شود (مارتنز و دیگران،۱۹۹۹).
نظریه مناطق عملکرد بهینه[۴۸] (هنین[۴۹]، ۱۹۸۰) بر تفاوت های فردی تاکید می کند و اظهار می کند که هر ورزشکار سطحی از اضطراب را برای خودش ترجیح میدهد و سطح اضطراب ترجیح داده شده ورزشکار منطقه عملکرد بهینه او نامیده میشود. مدل فاجعه[۵۰] (فازی و هاردی[۵۱]، ۱۹۸۸) بیان می دارد وقتی ورزشکار دچار اضطراب شناختی بالا می شود یک افزایش نهفته در انگیختگی بالاتر از سطح بهینه می تواند افت قابل ملاحظه ای را درعملکرد بوجود آورد. نظریه وارونگی[۵۲] (کر[۵۳]، ۱۹۹۷) بیان میدارد که تفسیر فرد از انگیختگی خودش رابطه عملکرد-اضطراب را متنوع می سازد. در مباحث روانشناسی، اضطراب ریشه بسیاری از بیماریهای روانی معرفی شده است که می تواند مشکلات جسمانی نیز ایجاد نماید. اضطراب به علت تأثیر منفی که برتفکرو شناخت افراد دارد، موجب برهمزدن تمرکز ورزشکاران می شود و به دنبال آن می تواند ورزشکار را در معرض آسیب های جدی قرار دهد که این موضوع در دنیای ورزش بسیار حائز اهمیت است.
اضطراب خفیف میتواند سودمند باشد، پژوهش ها نشان داده است که اضطراب خفیف در کلاس درس به افزایش سطح یادگیری فراگیرا ن می انجامد؛ با این حال، اضطراب زیانبار است، زیرا تن و روان را در حالت هیجانی دائمی قرار می دهد.
یافته ها بر رابطه بین اضطراب و عملکرد تاکید می کنند و حاکی از تاثیر منفی اضطراب بر عملکرد ورزشکاران می باشند؛ اضطراب ورزشی عملکرد ورزشکاران را تحت تاثیر قرار می دهد و هرچه میزان اضطراب بالاتر باشد، عملکرد ورزشکاران نیز درحین رقابت پایین تر خواهد آمد (هنین،۱۹۸۰). فلتچر و هانتون[۵۴] (۲۰۰۱) نشان دادند که بین میانگین نمرات اضطراب ورزشی در گروه های دارای مهارت های بالا و پایین تن آرامی، گفتگوی با خود و تصویر سازی تفاوت معنی داری وجود دارد. هانتون و همکاران (۲۰۰۴) نشان دادند که شدت اضطراب شناختی و اضطراب جسمی ورزشکاران با نزدیک شدن به زمان مسابقه افزایش و اعتماد به نفس کاهش می یابد. همچنین بین اضطراب و عملکرد ورزشی ارتباط معنی دار و منفی به دست آمد.
برخی ازمحققان معتقدند که اضطراب در رقابتهای ورزشی و وضعیت های روانی با تعدادآسیب دیدگی ها ارتباط دارد وعواملی از قبیل خشونت، خصومت و حالتهای روانی منفی در شدت آسیب دیدگی مؤثر هستند (هاردی، ۱۹۹۸). بازیکنان دارای اضطراب بالا بیشتر درمعرض بروز آسیب دیدگی قرار می گیرند و درصدآسیب دیدگیهای مختلف نیز درآنها بیشتر می شود (بارتون،۱۹۹۸؛ مارتنز و دیگران،۱۹۹۰و هاردی،۲۰۰۱).
رفتارهای مخاطره آمیز
رفتار های مخاطره آمیز مانند: سیگار کشیدن، نوشیدن مشروبات الکلی، رانندگی خطرناک، مصرف مواد مخدر، ورزش های خطرناک، رفتار ضد اجتماعی خطرات مربوط به مدرسه است؛ نتایج مربوط به این رفتار ها : خطر مرگ، از کار افتادن، مجازات وپیامد های اجتماعی است.نتایج مثبت شامل: کسب لذت و منافع مادی است (دمونداران[۵۵]، ۲۰۰۰). رفتار های مخاطره آمیز افراد را در معرض خطر قرار می دهد که منجر به یک نتیجه بد می شود، مثل سیگار کشیدن که افراد را در معرض خطر ابتلا به بیماری سرطان دهان قرار می دهد و چاقی که افراد را در معرض خطر حمله قلبی قرار می دهد و قانون شکنی که افراد را در معرض رفتن به زندان قرار می دهد.
رفتارهای مخاطره آمیز را به عنوان رفتار هایی که با بعضی از نتایج نامطلوب همبسته هستند، تعریف می کنند (بویر[۵۶]، ۲۰۰۶ ). رفتار پر خطر به دوگروه تقسیم می شود: ۱) رفتار پر خطری که به صورت عمده، دیگران را با مشکل مواجهه می کند. ۲) رفتار پر خطری که بیشتر خود فرد را قربانی می کند (تسانادیس[۵۷]، ۲۰۰۶).
خطرپذیری می توان به کجروی از هنجارها، رفتار بدون برنامه، ماجراجویی، ترس، تصمیم گیری قبل از تفکر، انجام ورزش های خطرناک، قطع ارتباط به علت ترد از طرد شدن، تاکید به نظرات خود و یا مصرف دارو بدون نسخه پزشک اشاره دارد (دوبرستین و اتال[۵۸]، ۲۰۰۰). رفتارهای مخاطره آمیز بیشتر در نوجوانان و جوانان رخ می دهدنوجوانان در زمان تحلیل و بررسی احساسات مختلف بیشتر از قسمت غریزی ذهن خود استفاده می کنند. این در حالی است که هر چقدر سن افراد بالاتر می رود تصمیم گیری ها منطقی تر شده و می توان گفت که بزرگسالان از بخش منطق و استدلال مغز خود استفاده می کنند تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنند. در این میـان می توان بهمواردی به این شرح اشاره کرد: ناهماهنگی های شیمیایی، فشاری که از طرف همکلاسی ها بر نوجوان وارد میشود، فـشارهای روانی، قـرار گرفتن در معرض فشـارهای خارجی، استفاده بیش از اندازه پروتئین وعدم مصرف به اندازه کربوهیدرات،عـدم پـذیـرش از طـرف دوستـان و رسـانـه هــای گـروهـی. همچنین ممکن است رفتارهای خطر آمیز بر اساس نژاد وتبـعیـض هـای قـومی و قبیـله ای نـیـز در فـرد ایـجاد شـود.همچنین سطح درآمد خانواده نیز در این میان نقش فعالی را بازی می کند.
البته در ورزش رفتار های مخاطره آمیز برای کسب مقام، کسب جایگاه بهتر در تیم، کسب پاداش های مالی، کسب شهرت، اجرای حرکات نمایشی پر خطر، جلب توجه مربیان، والدین، حریفان، تماشاچیان صورت می گیرد. بررسی رفتارهای پرخطر از نظر پیامدهاییکه برای زندگی، سلامتی و رشد روانی و اجتماعی نوجوان به همراهمی آورد، دارای اهمیت است؛ برخی ازاین پیامدها عبارت است از: بیماری های روانی مانند افسردگی (والتون، کانینگهام، تروبریو و مایو[۵۹]، ۲۰۰۷)، مرگ زودرس (کورنلیوس[۶۰]و همکاران، ۲۰۰۸) ، ایدز و بیماری های جنسی (مارکوییزوگالبن[۶۱]، ۲۰۰۴)، انگیزه پایین تحصیلی و شکست تحصیلی (جینس[۶۲]، ۲۰۰۲) و درگیری در جرایم گوناگون؛ مصرف مواد مخدر، خشونت و رفتارهای جنسی عامل بسیاری از مرگ و میرهای سنینن و جوانی و اوایل بزرگسالی است (لیندبرگ، بوگس و ویلیامز،۲۰۰۰)؛ بسیاری از رفتارهای پرخطرمانند مصرف سیگار، الکل، مواد مخدر و روابط جنسی نامطمئن ، پیش ازسن ۱۸ سالگی اتفاق می افتند (برگمنواسکات[۶۳]، ۲۰۰۸).
برخی از مطالعات به تفاوت های رفتار های مخاطره آمیز در دو جنس اشاره کرده اند؛ هر چند رفتار های مخاطره آمیز در بین مردان بیشتر بوده است، زنان نیز در این زمینه فاصله کمی با مردان دارند (کانجر[۶۴]،۱۹۹۷؛ بویر، ۲۰۰۹). بل[۶۵] وهمکاران (۲۰۰۷) در تحقیقی در مورد رفتارهای مخاطره آمیز در بین دانش آموزان دبیرستانی ایالات متحده به ترتیب مصرف الکل، مصرف سیگار، مصرف حشیش و دعوای فیزیکی، را بیشترین رفتارهای مخاطره آمیز نشان دادند.
باکن[۶۶] و همکاران (۲۰۰۲) در مطالعات پیمایشی متعددی که به بررسی نوع رفتار های مخاطره آمیز در نوجوانان پرداختند؛ برخی از این رفتار های مخاطره آمیز از قبیل استفاده از مواد مخدر، نوشیدن الکل، رفتار های نا مشروع جنسی، درگیری های فیزیکی و خشونت، حمل اسلحه، شکست تحصیلی، مشکلات عاطفی و رفتار های مربوط به رژیم های غذایی شدید را فهرست کردند.
رفتارهای مخاطره آمیز مانند: سیگار کشیدن، نوشیدن مشروبات الکلی، رانندگی خطرناک ، مصرف مواد مخدر، رفتار جنایتکارانه ، ورزش های خطرات، رفتار ضد اجتماعی ، شورش جزئی و خطرات مربوط به مدرسه است. نتایج منفی این رفتارها: خطر مرگ، از کار افتادن، مجازات و پیامدهای اجتماعی است. نتایج مثبت شامل: کسب لذت و منافع مادی است (بندورا، ۱۹۸۶).
رفتار خطرناک افراد را در معرض خطر قرار می دهد که منجر به یک نتیجه بد می شود. مثل سیگار کشیدن که افراد را در معرض خطر ابتلا به سرطان دهان قرار می دهد و چاقی شما را در معرض خطر برای حمله قلبی قرار می دهد و قانون شکنی که شما را در معرض خطر رفتن به زندان قرار می دهد و به همین ترتیب.
از دیدگاه بردلی و ویلدمن[۶۷] (۲۰۰۲)، رفتار پرخطر به رفتاری گفته می شود که از نظر اجتماعی پذیرفته شده است و به صورت بالقوه نتایج منفی به دنبال دارد مانند اسکی روی آب و پرش از ارتفاع (فرانک[۶۸]، ۲۰۰۱). خطر در ذهن نوجوانان به منزله رفتار مخاطره آمیز و رفتارهای خطرناک است.جوانان به دلیل انتظارات و ناکامی های گسترده خود آماده هر نوع رفتار پرخطری هستند و تحقیقات نشان می دهد که آن ها نسبت به سایر گروه های سنی در معرض خطرات بیشتری هستند. تمایل نوجوانان برای شرکت در رفتارهای پرخطر به علت بی خردی ، توهم از آسیب ناپذیری و یا جهل نیست. نوجوانی زمان آسیب پذیری و افزایش رفتارهای پرخطر است. حضور همسالان ، خطر پذیری در میان نوجوانان را افزایش می دهد.
در مورد اختیاری و جبری بودن اعمال و رفتار انسان دو دیدگاه مهم وجود دارد، دیدگاهی که اعتقاد دارد انسان در مسیر یک پویش و حرکت، بر رفتار خود کنترل دارد و از آزادی انتخاب برخوردار است و سلطه یکطرفه محیط را نمی پذیرد، بلکه آن را تا حدودی به نفع خود تحت نفوذ قرار می دهد. در مقابل طرفداران مکتب رفتارگرایی مانند واتسون و ژورندایک و اسکینر به عامل جبر بیرونی و شرایط اجتماعی بیشتر تأکید می ورزند و عوامل محیطی را تعیین کننده رفتار می دانند. لذا اعمال و رفتار انسانی تحت کنترل عوامل خارجی قرار دارند.
در تعریف عملیاتی خطرپذیری می توان به کجروی از هنجارها، رفتارهای بدون برنامه، ماجراجویی، ترس، پذیرش نوآوری، اقدام بدون توجه به عواقب کار و آینده نگری، تصمیم گیری قبلاز تفکر، انجام ورزش های خطرناک، قطع ارتباط به علت ترس از طرد شدن، تاًکید بر نظرات خود ویا مصرف دارو بدون نسخه پزشک اشاره داشت. متغیرهای جنسیت بر میزان خطرپذیری افراد تاًثیرگذار خواهد بود، مردان نسبت به زنان از خطرپذیری بالاتری برخوردار هستند.
گاهی اوقات خطرپذیری به علت دنبال کردن هیجان، بالا بردن سطح انگیختگی، خلاقیت هنری ، تشدید احساسات و ماجراجویی بروز می کند. افراد خطر می کنند تا به یک نتیجه مطلوب دست یابند. برخی از افراد اساساً خطر پذیر هستند و فعالیت های مخاطره آمیزی انجام می دهند، سن افراد مشخص کننده میزان خطرپذیری در آن ها است، هر چه سن افراد بالاتر می رود تمایل به امنیت در آن ها بیشتر می شود و ریسک گریزتر می شوند (آیروین[۶۹]، ۱۹۹۱). حداقل یک چهارم از جوانان آمریکا نسبت به تعدادی از رفتارهای خطرناک آسیب پذیرند و رفتارهای خطرناکی دارند که می توانند پیامدهای منفی و زیانباری داشته باشند (لارنس[۷۰]، ۲۰۰۷).
رفتارهای متفاوتی از خطرپذیری در سرمایه گذاری ، مسائل بهداشتی ، تفریحی ، اخلاقی و اجتماعی وجود دارد. گاهی اوقات خطرپذیری موجب افزایش اعتماد بنفس، توانایی دیدار با چالش ها، توسعه حس کنترل در زندگی و مهارت های شخصی، مدیریت دلهره ها و ترس ها و فراهم آوردن فرصت برای تصمیم گیری های مهم می شود (جاسون چین[۷۱]، ۲۰۱۰).
در تحقیقی که راب و جانسون[۷۲] (۲۰۰۴) در خصوص تأثیر تفاوت های فردی و میزان خطرکردن روی بازیکنان بسکتبال انجام دادند دریافتند که بازیکنان عملگرا تصمیم گیری های سریعی انجام می دهند و این باعث می شود که در برخورد با انجام فعالیت های ورزشی خطرپذیری بیشتری از خود نشان دهند (کرن[۷۳]، ۲۰۰۷). بین شخصیت افراد و گرایش به خطرکردن، ارتباط معنی داری وجود دارد و ویژگی های فردی افراد در میزان درک خطر مؤثر است (النورا گالون[۷۴]، ۲۰۰۰). برقراری تعادل بین رفتارها موجب حفظ سلامتی در افراد می شود. استراتژی های حفاظتی غالبا توسط زنان استفاده می شود، بنابراین آنها کمتر از مردان در معرض آسیب ناشی خطرها قرار می گیرند. افراد برای رهایی ازمشکلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خطر می کنند (جان و ۲۰۰۶).
تحقیقات نشان داد که متغیرهای جنسیت، اعتمادبنفس و ماجراجویی توجیهی برای بروز رفتار خطر پذیر در میان نوجوانان هستند، هرچه میزان اعتماد به نفس و ماجراجویی در افراد بیشتر باشد میزان خطرپذیری نیز افزیش می یابد و در خصوص متغیر جنسیت نیز مردان نسبت به زنان خطرپذیرتر هستند (آلیسون[۷۵]، ۲۰۰۴).
رابطه جوانان با والدین و چگونگی ارتباط آنان با گروه های همسالان از جمله عواملی است که در وسوسه و انجام اعمال خطرناک توسط جوانان تأثیر زیادی دارد (مارک دی لاهی[۷۶]، ۲۰۰۹). رفتار پرخطر به دو گروه تقسیم می شود: ۱- رفتاری پرخطری که به صورت عمده، دیگران را با مشکل مواجه می کند. ۲- رفتار پرخطری که بیشتر خود فرد را قربانی می کند (النورا گالون[۷۷]، ۲۰۰۷). احساس خطرپذیری در جوانان بیشتر از افراد مسن وجود دارد، جوانان خطرپذیرتر هستند (مارکوسراب و جوسف[۷۸]، ۲۰۰۴). افرادی که مقررات را رعایت می کنند کمتر خطر می کنند و کمتر رفتارهای مخاطره آمیز از خود نشان می دهند (نیجل نیکلسون[۷۹]، ۲۰۰۰).
به نظر فروید خطرپذیری شامل یکسری رفتارهای خطرناک است که افراد شجاع یا دیوانه آن را انجام می دهند. این رفتارها در ورزش هایی مثل چتربازی، اسکی، صخره نوردی و یا پریدن از صخره از افراد سر می زند، دلایل این رفتارها پیچیده است، برخی افراد به علت افزایش هیجان و برخی دیگر به علت کسب منافع خطر می کنند همچنین این رفتارها در مردان بیشتر از زنان است. در پژوهشی که کارتلند و راچ روس (۲۰۰۸) در خصوص بررسی نقش بافت اجتماعی شهر و روستا بر میزان بروز رفتارهای خطرناک و خشونت روی نوجوانان انجام دادند دریافتند افرادی که در معرض رفتارهای خشونت آمیز بیشتری هستند رفتارهای مخاطره آمیز بیشتری از خود نشان می دهند و نوجوانانی که در شهر زندگی می کنند رفتارهای مخاطره آمیز بیشتری از خود نشان می دهند (مارگارتا بوهلین[۸۰]، ۲۰۰۸).
خطرپذیری معمولاً زمانی که افراد آرامش ذهنی و روانی ندارند و فشار روانی خاصی بر روی آن ها وجود دارد و یا زمانی که خواسته مشخصی داشته باشند بروز می کند، مثلاً افراد زیادی علاقه دارند که با وجود خطر از هواپیما به پایین بپرند، این افراد در اصطلاح با خطر بازی می کنند و از این کار لذت می برند، به همین دلیل به علت رواج ورزش های پرخطر توجه محققان به ویژگی های روانی و عملکردی این ورزشکاران جلب شده است (اونور اوزمن[۸۱]، ۲۰۰۶). خطر بخشی از هر تلاشی است که انسان ها انجام می دهد. از زمانی که افراد از منزل خارج می شوند تا زمانی که برگردند در معرض خطرات با درجات مختلفی قرار دارد. بعضی از این خطرات به صورت کاملاً داوطلبانه از سوی افراد پذیرفته می شود مثل سرعت در بزرگراه ها یا شرکت در ورزش های خطرناک مثل صخره نوردی.
تحقیقات استینبرگ (۲۰۰۸) در خصوص تأثیر مغز و اعصاب بر میزان خطرپذیری نوجوانان نشان داد که به علت تغییرات ساختاری و عملکردی در داخل قشر مغز واقع در جلو استخوان پیشانی و اتصالات آن به مناطق دیگر، خطرپذیری در بزرگسالی نسبت به دوران نوجوانی کاهش می یابد. ، شیوع رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان همچنان بالا و بدون کاهش است (ماریون کوستانسکی[۸۲]، ۲۰۰۳).
در تحقیقی که آلبرت، الکید و جینسبرگ (۲۰۰۷) در خصوص ارتباط میان ویژگی های شخصیتی و خطرپذیری در اوایل نوجوانی بر روی صد و نوزده نوجوان سفیدپوست انجام دادند دریافتند که خطرپذیری به طور معمول به عنوان رفتار آموخته شده و یا بصورت یک پدیده تکاملی ظاهر می شود که با ویژگی های رفتاری و نوع شخصیت فرد در ارتباط است و درک اساس رفتار خطرپذیر می تواند پیامدهای مهمی برای شناسایی و تدوین برنامه های آموزشی پیشگیرانه داشته باشد (مارگو گاردنرو لارنس استینبرگ[۸۳]، ۲۰۰۵).
گرگوگرور[۸۴] (۲۰۰۳) خطر را به معنی احتمال فقدان در نظر گرفته اند و رفتار پرخطر را به عنوان خطرپذیری تعریف کرده اند؛ خطرپذیری را به رفتارهایی اطلاق میکنند که احتمال نتایج منفی، ناخوشایند و مخرب جسمی، روانشناختی و اجتماعی را برای فرد افزایش دهد. از نظر بویر ( ۲۰۰۶) مهمترین رفتارهای پر خطر از حیث فراوانی، نمونه واری و ناخوشایندی شامل مصرف الکل، مصرف تنباکو ، فعالیت جنسی نا ایمن، رانندگی خطرناک، خشونت بین فردی می شود.
خطر پذیری معمولا زمانی که افراد آرامش ذهن و روانی ندارند و فشارهای روانی خاص بر روی آن ها وجود دارد یا زمانی که خواسته مشخص داشته باشند بروز می کند مثلا افراد زیادی علاقه دارند با وجود خطر از هواپیما بپرند، این افراد به اصطلاح با خطر بازی می کنند و از این کار لذت می برند (ونگ[۸۵]و همکاران، ۲۰۰۷).
خطر بخشی از تلاش است که انسان ها انجام می دهند؛ انسان ها همواره در معرض خطرات هستند؛ بعضی از این خطرات به صورت کاملا آگاهانه از سوی افراد پذیرغته می شود مثل شرکت در ورزش های خطرناک مثل صخره نوردی؛ در مورد اختیاری بودن وجبری بودن اعمال انسان دو دیدگاه مهم وجود دارد، دیدگاهی که اعتقاد دارد انسان در مسیر یک پویش و حرکت، بر رفتار خود کنترل دارد و از آزادی انتخاب برخوردار است وسلطه یک طرفه محیط را نمی پذیرد، بلکه آن را تا حدودی به نفع خودتحت نفوذ قرار می دهد، در مقابل طرفداران مکتب رفتارگرایی به عامل جبر بیرونی و شرایط اجتماعی بیشتر تاکید می ورزند و عوامل محیطی را تعیین کننده رفتار می دانند، لذا اعمال و رفتار انسانی تحت کنترل عوامل خارجی قرار دارند (انشل[۸۶]،۱۳۸۰).
هیجان طلبی
هیجان طلبی نوعی تمایل ارثی برای شروع یک فعالیت مشتاقانه در پاسخ به محرک های جدید است؛ افراد با هیجان طلبی بالا، معمولا افرادی تنوع طلب، کم حوصله، تکانشی در رسیدن به پاداش، ناتوان از پذیرش ناکامی و عموماً نظم ناپذیر هستند؛ شروع وتکرار در فعالیت هایی همچون پرخوری، لذت طلبی جنسی، میل به مصرف الکل که با درجات بالایی از تازه جویی همراه است (کاپلان و سادوک[۸۷]، ۲۰۰۳). هیجان طلبی به صورت صفتی تعریف شده است که ویژگی آن جستجوی هیجان و تجربه متنوع، تازه ، پیچیده و جدید و میل پرداختن به خطرهای بدنی، اجتماعی و مالی به خاطرخود این تجربه ها است (واگنر[۸۸] ۲۰۰۱ ودسیلوا[۸۹] ، ۱۹۹۹).
هیجان یعنی واکنش کلی، شدید و کوتاه ارگانیسم به یک موقعیت غیر منتظره، همراه با یک حالت عاطفی خوشایند یا ناخوشایند به عبارت دیگر هیجان عبارت است از انگیزش شدید که موجب پیدایش واکنش های فیزیولوژیک آشکار همراه با حالت عاطفی درموجود زنده می شود.
جیمز[۹۰](۱۸۸۴)، اولین محققی است که برای هیجان یک الگوی فیزیولوژیکی ارائه داد؛ هدف او از نشان دادن هیجان در میان انسانها، شاهدی برای نظریه تکامل بود. همگانی بودن حالتهای چهره هنگام ا بر از هیجان، تاییدی برای ادعای داروین مبنی بر ذاتی بودن واکنشها و داشتن تاریخچه تکاملی برای هیجانها میباشد. هر هیجان شدید از چند مولفه ی عمومی تشکیل می شوند مولفه ای که بیش از همه در هر هیجانی دیده می شود احساس درونی ذهنی ناشی ازآن هیجان یعنی احساس یا حالت عاطفی همراه با آن است جزء دوم هیجان واکنش جسمی فرد است (لازاروس و دیگران).
عنصر ذهنی به هیجان احساس می دهد یعنی تجربه ذهنی ای که هم معنی و هم اهمیت شخصی دارد. هیجان از نظر شدت و کیفیت در سطح ذهنی احساس می شود؛ عنصر زیستی فعالیت دستگاه های خودمختار و هورمونی را شامل می شود، به این صورت که آنها برای آماده کردن رفتار کنار آمدن سازگارانه آن در هیجان دخالت دارد. فعالیت نور و فیزیولوژیکی آن چنان با هیجان آمیخته است که هر گونه تلاش برای تجسم فردی عصبانی که برانگیخته نباشد تقریبا غیرممکن است؛ عنصر کارکردی (هدفمند) به این سوال مربوط می شود که وقتی فردی هیجانی را تجربه می کند چه فایده ای از آن می برد. آدم بدون هیجان از لحاظ تکاملی در مقایسه با سایر آدم ها اشکال دارد. برای مثال تجسم کنید فردی که قابلیت ترس، علاقه یا عشق ندارد از نظر بقای جسمانی و اجتماعی چقدر در وضعیت نامساعدی قراردارد.
تحقیقات انجام شده در رابطه با هیجان طلبی افراد ورزشکاران و غیر ورزشکار نشان می دهند که افراد ورزشکار نسبت به افراد غیر ورزشکار هیجان طلب تر هستند (تیموری و همکاران، ۱۳۸۹؛ بشارت، ۱۳۸۰). بررسی های انجام شده در زمینه رابطه میان هیجان طلبی و سوء مصرف مواد نشان دادند که هیجان طلبی بهترین، پیش بینی کننده مصرف مواد می باشد (آندروسی[۹۱]، ۱۹۸۹؛ جفوآرچر[۹۲]، ۱۹۸۷؛ زاکرمن ، ۱۹۷۹؛ بل و پیک[۹۳]، ۱۹۹۹؛ استفنسون[۹۴] و همکاران ، ۲۰۰۱)و برخی بررسی ها، نیز هیجان طلبی را با آغاز زودتر و سطوح بالاتر سوء مصرف مواد در میان نو جوانان و بزرگسالان در رابطه دانستند (پدرسون[۹۵]، ۱۹۹۴).
یکی از رگه های شخصیت که برای پیبردن به تنظیم انگیختگی اهمیت دارد، هیجان طلبی است؛ هیجان طلبی رگهای است که ویژگی آن جستجوی هیجان ها و تجارب متنوع، پیچیده و شدید و میل اقدام به خطرهای جسمانی، اجتماعی ، قانوی و مالی است و به خاطر خود این تجربه ها است (زاکرمن وهمکاران، ۱۹۷۸). هیجان طلبی دارای چهار بعد است :
۱- هیجان جویی و ما جراجویی[۹۶] : میل به فعالیت های بدنی که سرعت، خطر و تازگی داشته باشند.
۲-تجربه جویی[۹۷]: جستجوی تجربه های نو به کمک مسافرت، موسیقی، هنر و یا سبک زندگی ناهمگون با اشخاصی که گرایش های مشابهی دارند.
۳-بازداری زدایی[۹۸] : تمایل به تکانشی بودن ، سرکشی در برابر هنجارها یا جتماعی و ترجیح دادن موقعیت های غیر قابل پیشبینی.