۵-۳-۱- تغییرات عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری در بیماران مبتلا به MS در نتیجه تمرین هوازی
مهمترین یافتههای پژوهش حاضر این بود که ۸ هفته تمرینات هوازی موجب کاهش معنیداری در تریگلیسرید، LDL و همچنین افزایش معنیداری در HDL بیماران مبتلا به MS در گروه آزمایش شد. مقایسه فاکتورهای مورد مطالعه در گروه گواه قبل و بعد از ٨ هفته اندازه گیری مبین آن است که عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری تغییر معناداری نداشته است؛ اما، میزان تریگلیسرید در این گروه افزایش معناداری داشت؛ به طوریکه، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که متعاقب ۸ هفته تمرین هوازی، میزان تریگلیسرید (۰۷/۳۱%)، LDL-C(11/13%) و کلسترول (۲۴۲/۶%) در بیماران مبتلا به MS کاهش یافت و همچنین، HDL-C (73/14%) افزایش یافت.
هر چند تاکنون تحقیقاتی که تاثیر تمرینات هوازی را بر روی عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری در بیماران مبتلا به MS مورد بررسی قرار دادهاند؛ اما، این تحقیقات انجام شده، زیاد نیستند و بر اساس تحقیقیات گذشته که اثر تمرین هوازی را بر بیماری شریان کرونری بررسی کردند، میتوان بیان کرد که تمرینات هوازی، می تواند سیستم قلبی- عروقی بیماران مبتلا به MS را که در اثر شرایط بیماری، یک زندگی کمتحرکی بر میگزینند را نیز تحت تاثیر قرار دهد و احتمالا از بیماریهای ثانویهای مانند بیماری شریان کرونری در این بیماران جلوگیری کند.
نشان داده شده که ظرفیت هوازی در افراد مبتلا به MS کاهش یافته و دیگر پارامترهای قلبی- عروقی مثل ضربان قلب استراحت در افراد مبتلا به MS بالا رفته است (۱۷۹). با توجه به اینکه در مبتلایان به MS حتی با سطح پایین بیماری معمولا یک زندگی کمتحرک را پیش میگیرند (۱۷۹)، احتمالا این کمتحرکی باعث افزایش بیماریهای ثانویه مثل دیابت، استئوپروز و بیماری شریان کرونری در این افراد می شود (۱۱۹و۱۷۶)؛ چراکه، بیماری شریان کرونری در اثر افزایش تریگلیسریدها، کلسترول و LDL خون حاصل از بیفعالیتی افزایش مییابد (۱۰۴). پس، میتوان انتظار داشت که سطح پایین آمادگی قلبی- عروقی به کاهش کیفیت زندگی و کاهش توان هوازی و در نهایت افزایش خستگی و بدخوابی در افراد مبتلا به MS منجر شود (۱۰۲، ۱۵۲و۱۵۶). تحقیقات نشان دادهاند در کنار عوامل شناخته شدهای مانند سیگار، سن، جنس، پرفشارخونی، چاقی، افزایش کلسترول، تریگلیسرید و غیره عدمتحرک و نداشتن فعالیت بدنی مناسب نیز از عوامل خطر قابل کنترل بیماریهای عروق کرونری است (۱۰۰). بدون شک داشتن فعالیت بدنی مناسب و سطح آمادگی جسمانی کافی می تواند عامل مهمی در پیشگیری بیماریهای مختلف و کاهش عوارض بیماری MS همچون ضعف عضلانی، خستگی، اختلالات حسی و اختلالات حرکتی در افراد مبتلا شود (۷۲و۱۰۰)؛ زیرا، افراد مبتلا به MS اغلب به کمتحرکی روی میآورند که مستعد بیماریهای ثانویهای مانند بیماری شریان کرونری میشوند (۷۶و۸۴).
اکثر پژوهشها نتایج همسو با پژوهش حاضر را گزارش کرده اند. مثلا، کروپا و همکاران در سال ۲۰۰۷ گزارش کردند که در نتیجه تمرین هوازی تریگلسیرید کاهش یافت. علاوه براین، این محققین گزارش کردند که فاکتورهای خطرزای قلبی - عروقی در همه بیماران مبتلا به MS گروه آزمایش بهبود یافته بود. بنابراین، محققین این بهبودی در عوامل خطرزای قلبی - عروقی را به تاثیر تمرینات هوازی ربط دادند (۱۰۴). خواجهای و همکاران در سال ۱۳۹۰ گزارش کردند که در نتیجه ۸ هفته تمرینات هوازی که با شدت ۶۰-۵۰ درصد حداکثر ضربان قلب در بیماران مبتلا به MS اعمال شده بود، منجر به کاهش عوامل خطرزای قلبی- عروقی مخصوصا LDL-C، کلسترول و تریگلیسرید در این بیماران شده بود. محققان دلیل این بهبودی را اثر تمرینات هوازی بر تعدیل کردن عوامل خطرزای قلبی – عروقی بیان کردند (۹۹). در پژوهشی که توسط فرد و همکاران در سال ۲۰۰۳ انجام شد، گزارش کردند که ۲۴ جلسه تمرین هوازی منجر به کاهش کلسترول، تریگلیسرید و LDL به ترتیب ۷۰%، ۶۲% و ۷۶% در بیماران گروه آزمایش شده بود؛ همچنین، HDL 86%، در بیماران مبتلا به بیماری شریان کرونری افزایش یافت. محققان دلیل آن را تاثیر مهم تمرینات هوازی بر سیستم قلبی- عروقی و بیماری شریان کرونری یافتند (۶۸). همچنین، در مطالعه ای که در سال ۲۰۱۰ انجام شد، مشاهده شد که ۸ هفته فعالیت ورزشی استقامتی غیرتداومی موجب کاهش معناداری در میزان LDL-C، کلسترول تام و تریگلیسرید و همچنین افزایش معنادار در HDL-Cشد. این نتایج با پیشینه موجود مبنی بر آنکه فعالیت ورزشی منظم به ویژه زمانی که با کاهش وزن همراه باشد و آمادگی قلبی تنفسی با میزان کمتر کلسترول تام،LDL-C ، TG و میزان بیشتر HDL-C همراه است، تأیید می شود (۷۵). شعبانی و همکاران در سال ۲۰۱۱ گزارش کردند که در نتیجه ۸ هفته تمرینات هوازی، تریگلیسرید و کلسترول در بیماران مبتلا به بیماری شریان کرونری کاهش یافت (۱۶۵). ممکن است بهبودی بیماری شریان کرونری آزمودنیهای گروه آزمایش در پژوهش حاضر نیز به دلیل تاثیر تمرینات هوازی بر سیستم قلبی– عروقی باشد. دلایل آن را میتوان اینگونه مطرح کرد که TG چربی در دسترس است و می تواند به راحتی تبدیل به اسیدهای چرب شده و به مصرف برسد؛ حتی، در شدت تمرین پایین، بنابراین آزمودنیهای این پژوهش با توجه به مدت تمرین میتوانند انرژی مورد نیاز خود را از TG تامین کنند نتیجه میگیریم که شدت تمرین برای کاهش TG کافی بوده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
میتوان بیان کرد که دلیل اثر بخشی این نوع از تمرینات این میباشد که تمرین هوازی موجب کاهش چربی خون از جمله LDL-C، کلسترول و تریگلیسرید خون شده و همچنین افزایش HDL-C خون را فعال نموده و از عواقب کمتحرکی در بیماران مبتلا به MS جلوگیری می کند که در نهایت به بهبود سیستم قلبی - عروقی افراد مبتلا منجر می شود؛ بهعلاوه، احتمالا دلیل این اثر بخشی مهم این باشد که با افزایش فعالیت عضلات اسکلتی در هنگام تمرینات هوازی، میزان جریان خون وارده به عضلات افزایش مییابد. در هنگام ورزش تعداد ضربان قلب، حجم ضربهای بطن چپ و به تبع آن برونده قلب افزایش مییابد. از طرفی با گشادی آرتریولها در عضلات اسکلتی، حمل خون و اکسیژن به بافت عضلانی بیشتر می شود (۱۴و۸۰). در پژوهشی که توسط رونتی و همکاران در سال ۲۰۰۶ صورت گرفت، گزارش کردند که میزان افزایش LDL-C، کلسترول و تریگلیسرید خون با افزایش هورمون لپتین همراه است؛ چراکه، افزایش هورمون لپتین در افراد کمتحرک و بیمارانی که در اثر خستگی به کمتحرکی روی میآورند زیاد است و از انجایی که هورمون لپتین منجر به تولید و تسریع کردن لخته خون شناخته شده غلظت بالای این هورمون موجب جمع شدن پلاکها و افزایش بیماری شریان کرونری می شود. محققان اثر تمرینات هوازی بر بیماری شریان کرونری با کاهش هورمون لپتین در اثر فعالیت بدنی را مورد تایید قرار دادند (۱۶۱). در جوانان با درصد چربی بالا، افزایش لپتین خون و کاهش واکنش عروق کرونری به طور هم زمان رخ میدهد که این مسئله در افراد معمولی دیده نمی شود هورمون فشار اکسیداتیو در دیوارۀ رگها را افزایش میدهد که باعث آسیب آنها میگردد. علاوه بر این، کلسیفه شدن سلول عروقی با افزایش لپتین مرتبط است که احتمالا دلیل بهبودی عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری در افراد مبتلا به MS در پژوهش حاضر نیز به علت کاهش هورمون لپتین در اثر تمرینات هوازی باشد.
نتیجه به دست آمده از پژوهش حاضر، با یافتههای میاتک و همکاران ۲۰۰۷ و رینگ دیمیتیو و همکاران در سال ۲۰۰۷ ناهمسو بوده است (۱۲۲و۱۵۷). احتمالا دلیل آن به علت شدت و یا مدت تمرینی پایینتر از پروتکل تمرینی پژوهش حاضر باشد. ذخیره اصلی چربی در بدن تریگلیسرید است که بیشتر آن در بافت سفید چربی قرار دارد. منابع تریگلیسرید در کبد و عضله است و به شکل لیپوپروتئین در خون نیز یافت می شود. عضلات نمیتواند تریگلیسریدها را مستقیماً اکسید کند. در ابتدا مولکول تریگلیسرید باید طی فرایند لیپولیز به اجرای خود یعنی اسید چرب و گلیسرول شکسته شود. لیپولیز به وسیله لیپاز حساس به هورمون که در چربیهای موضعی و تارهای عضلانی است، کاتالیز می شود. لیپوپروتئین لیپاز موجود در آندوتلیوم مویرگها، تریگلیسریدهای پلاسما را میشکند. FFAهای موجود در خون که از بافت چربی گرفته می شود و تریگلیسریدهای داخل عضله، منابع اصلی سوخت چربی برای ورزش است. با این حال، تمرین هوازی منتخب، باعث کاهش تریگلیسرید خون شده است.
تاثیر تمرینهای ورزشی بر سیتوکینهای پیش التهابی IL-Iβ، TNF-α و مولکول چسپان بین سلولی به عنوان عامل فعالیت و چسبندگی آندوتلیال عروقی، در افراد و گونه های مختلف بررسی شده است. با نگاهی به پیشینهی پژوهش مشخص می شود که با وجود مطالعههای انجام شده درباره تاثیر تمرینهای بدنی مقاومتی و شدید به ویژه از انواع برونگرا که با افزایش مقادیر شاخص های التهابی همراه است. پژوهشهایی که تاثیر تمرینهای هوازی را بر IL-Iβ، TNF-α بررسی نموده اند؛ احتمالا، به دلیل عدم کنترل عاملهای اثرگذار بر این شاخص ها، یافتههای ضد و نقیضی را گزارش کرده اند (۲۴و۳۱). در مطالعههای انسانی نشان داده شده که ۱۲ هفته تمریت هوازی در بیماران مبتلا به ناتوانی قلبی، با کاهش معنیدار عوامل التهابی محیطی IL-Iβ، TNF-α همراه است (۳۱). در پژوهش دیگری، اثر ۱۲ هفته تمرین هوازی را بر فعالیت سیتوکینها نشان داد که تمرینهای هوازی باعث کاهش معنیدار IL-Iβ، TNF-α و IL6 می شود (۸۰). افراد مبتلا به MS نیز چون یک زندگی کمتحرکی را بر میگزینند؛ این کمتحرکی به افزایش سیتوکینهای پیش التهابی و لیپیدهای چربی خون منجر می شود که باعث افزایش بیماری شریان کرونری در افراد مبتلا می شود.
از ویژگیهای بیماری MS این است که درمانهای دارویی در بهبود بیماری آنان عاجزند و در واقع دارو به بهبود این بیماری کمکی نمیکند؛ لذا، باید به برنامه های روی آورد که توانایی نهفته آنها را بروز داده و با تکیه بر آن بتوانند مشکلات این بیماری را تحمل و از بیماریهای ثانویه احتمالی پیشگیری کنند. یکی از این برنامه ها تکیه بر تمرینات هوازی است که نتایج بارز و مثبتی بر بیماریهای شریان کرونری در بیماران مبتلا به MS داشته است. برنامه های ورزشی در صورتی ارزشمند است که بتوانند از بیماریهای ثانویهای که ممکن در اثر کمتحرکی بیماران مبتلا به MS به وجود بیاید، پیشگیری کند.
۵-۳-۲- تغییرات فشارخون سیستولیک و دیاستولیک در بیماران مبتلا به MS در نتیجه تمرین هوازی
مهمترین یافتههای پژوهش حاضر این بود که ۸ هفته تمرینات هوازی موجب کاهش معنیداری در فشارخون دیاستولیک همچنین کاهش در فشارخون سیستولیک بیماران مبتلا به MS در گروه آزمایش شد. مقایسه فاکتورهای مورد مطالعه در گروه گواه قبل و بعد از ٨ هفته اندازه گیری مبین آن است که فشارخون تغییر معناداری نداشته است؛ اما، میزان فشارخون در این گروه افزایش معناداری داشت. نقش ورزش بر فشارخون مخصوصا فشارخون دیاستولیک در پژوهشهای فراوانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج مطالعات نشان میدهد که تمرینات بدنی مخصوصا تمرینات هوازی به کاهش معنیداری در فشارخون منجر می شود؛ به طوریکه، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که متعاقب ۸ هفته تمرین هوازی، میزان فشارخون دیاستولیک (۰۲/۷%) در بیماران مبتلا به MSکاهش یافت.
دلایل مختلفی برای مکانیسم کاهش فشارخون به وسیله ورزش وجود دارد. بهبود عملکرد قلب، تغییرات هورمونی مثل کاهش نوراپی نفرین خون، تغییرات غلظت خون، افزایش عملکرد کلیه، انبساط عروق خون از جمله دلایل کاهش فشارخون می باشد. یک برنامه ورزشی می تواند باعث کاهش ۵-۷ میلیمتر جیوه در فشار خون سیستولی و دیاستولی در بیماران مبتلا به فشارخون بالا شود و این اثر مساوی اثر بعضی از داروهای ضد فشارخون است، این در حالی است که کاهش دو میلیمتر جیوه در فشارخون سیستولی باعث می شود ریسک سکته مغزی۱۴% و ریسک سکته قلبی ۹% کاهش مییابد. شایعترین مکانیسم توضیح داده شده اثر روی شبکه عصبی سمپاتیک است. تمرینات منظم بدنی بر اساس چندین مطالعه طولی نشان داده است که کاهش تون آدرنرژیک با کاهش فشارخون همراه است (از میزان کاتکولامینهای سرم به عنوان نشانه تون آدرنرژیک در تعدادی از این مطالعات استفاده شده بود). کاهش تون سمپاتیک که با مکانیسمهای مختلف باعث افزایش فشارخون می شود؛ احتمالا، از مهمترین علل کاهش فشارخون به وسیله ورزش است. کاهش مقاومت محیطی نسبت به انسولین یکی دیگر از مکانیسمهای احتمالی است. ورزش با کاهش مقاومت محیطی نسبت به انسولین باعث کاهش انسولین سرم می شود (۱۹۵).
در مطالعات روی بیماران با فشارخون خفیف، طی فعالیت حاد با ۵۵ تا۶۰ درصد حداکثر ضربان قلب، فشارخون دیاستولیک ۱۵ تا۲۰ میلیمتر در مقایسه با حال استراحت کاهش نشان میدهد و وقتی که شدت ورزش افزایش یابد بالای ۷۰ درصد یک افزایش حاد در فشارخون دیاستولی ایجاد می شود. فشارخون سیستولی تقریبا به صورت خطی با افزایش درجه شدت ورزش افزایش مییابد؛ در حالیکه، فشار متوسط شریانی مانند فشار دیاستولی یک نزول و صعود را نشان میدهد (۱۹۵). مطالعات تجربی نشان داده است که اجرای جلسات منظم ورزشی با شدت متوسط نه فقط باعث کاهش حاد در فشار می شود؛ بلکه، باعث کاهش پیوسته در فشارخون در حال استراحت نیز می شود. داشتن یک فعالیت ورزشی می تواند باعث کاهش فشارخون شود، حتی اگر این ورزش شامل یک برنامه منظم یکبار در هفته و بدون شرکت در مسابقهای باشد. در واقع در طول فعالیتهای متوسط فشارخون به طور متوسط بالا میرود و در فعالیتهای شدید فشارخون خیلی بالا میرود. تمرین مداوم یا منظم ورزشی، علاوه برتاثیر مفید بر روی فشارخون باعث کاهش کلسترول و توده چربی بدن می شود؛ علاوه بر آن، تمرین ورزشی باعث اثرات ضداسترس می شود و جریان خون را روان می کند (۴۵و۴۸). شایعترین عوامل خطرساز در زنان مبتلا به MS به ترتیب پر فشاری خون (۵۴%) و بالا بودن چربی خون (۳۳%) میباشد (۱۶۱).
فواید تمرینات ورزشی از جمله تمرینات هوازی بر سیستم قلبی- عروقی کاملا ثابت شده است. نتایج تحقیقات گذشته نشان داده که به دنبال تمرینات هوازی فشارخون بعد اعمال پروتکل تمرینی کاهش معنیداری یافته است (۱۵۱). اکثر پژوهشها نتایج همسو با پژوهش حاضر را گزارش کرده اند. مثلا، کروپا و همکاران در سال ۲۰۰۷ گزارش کردند که در نتیجه تمرین هوازی فشارخون دیاستولیک استراحتی (۵ میلی متر جیوه) کاهش یافت. علاوه براین، این محققین گزارش کردند که فشارخون در همه بیماران مبتلا به MS گروه آزمایش بهبود یافته بود. بنابراین، محققین این بهبودی در فشارخون را به تاثیر تمرینات هوازی ربط دادند (۱۰۴). شعبانی و همکاران در سال ۲۰۱۱ گزارش کردند که در نتیجه ۸ هفته تمرینات هوازی، فشارخون دیاستولیک در بیماران مبتلا به بیماری شریان کرونری کاهش یافت (۱۶۵) محققان تایید کردند که تمرینات هوازی موجب کاهش لپتین خون و در نتیجه کاهش میزان فشار خون می شود. ممکن است بهبودی بیماری شریان کرونری و فشار خون آزمودنیهای گروه آزمایش در پژوهش حاضر نیز به دلیل تاثیر تمرینات هوازی بر سیستم قلبی– عروقی باشد.
۵-۳-۳- تغییرات ظرفیتهای عملکردی در بیماران مبتلا به MS در نتیجه تمرین هوازی
مهمترین یافتههای پژوهش حاضر این بود که ۸ هفته تمرینات هوازی موجب افزایش معنیداری در استقامت راه رفتن، سرعت راه رفتن، تعادل و همچنین حداکثر اکسیژن مصرفی بیماران مبتلا به MS در گروه آزمایش شد. مقایسه فاکتورهای مورد مطالعه در گروه گواه قبل و بعد از ٨ هفته اندازه گیری مبین آن است که شاخص های عملکردی تفاوت معناداری با گروه آزمایش داشته است؛ مثلا، میزان حداکثر اکسیژن مصرفی، استقامت راه رفتن، سرعت راه رفتن و زمان تست برخاستن و رفتن (تعادل) در این گروه کاهش معناداری داشت؛ به طوریکه، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که متعاقب ۸ هفته تمرین هوازی، میزان استقامت راه رفتن (۰۱/۳۴%) و سرعت راه رفتن (۶۶/۳۱%) در بیماران مبتلا به MS افزایش یافت و همچنین، زمان تست برخاستن و رفتن (۵۵/۲۲%) کاهش و در نهایت تعادل افزایش یافت.
نقش ورزش مخصوصا تمرینات هوازی بر ظرفیتهای عملکردی بیماران مبتلا به MS در پژوهشهای فراوانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج مطالعات نشان میهد که تمرینات هوازی موجب تقویت سیستمهای بدن از جمله سیستم عصبی- عضلانی و قلبی- تنفسی می شود و همین امر به بهبود ظرفیتهای عملکردی منجر می شود. کروپا و همکاران در سال ۲۰۰۷ نشان دادند که ۴ هفته تمرینات هوازی منجر به افزایش معنیداری در استقامت راه رفتن بیماران مبتلا به MS می شود (۱۰۴). ژونا و همکاران در سال ۲۰۰۴ همچنین نشان دادند که بعد از ۴ هفته تمرین هوازی با شدت ۶۰ تا ۸۰ %ضربان قلب بیشینه، منجر به افزایش معناداری در استقامت راه رفتن بیماران مبتلا به MS می شود این محققین نشان دادند که بعد از اعمال تمرین هوازی ۶۱ متر راه رفتن بیماران مبتلا به MS نسبت به قبل از انجام تمرینات افزایش یافته بود. محققان دلیل افزایش استقامت راه رفتن افراد مبتلا را در بهبود عملکرد عصبی عضلانی آنها یافته بودند که این امر به افزایش عملکرد و استقامت راه رفتن افراد مبتلا به MS منجر شده بود (۱۰۲). مارلی و همکاران در سال ۲۰۱۰ نشان دادند که تمرین هوازی می تواند چند فاکتور از ظرفیتهای عملکردی شامل تعادل و سرعت راه رفتن را در بیماران مبتلا به MS تغییر دهد. محقیقن دلیل این بهبود را اثر تمرینات هوازی بر سیستم حرکتی و عصبی بیماران MS گزارش کردند (۱۱۶). احتمالا دلیل اثر بخشی این نوع از تمرینات این میباشد که تمرین هوازی موجب تقویت نرونهای عصبی و انتقال سیگنالهای عصبی را فعال نموده و همچنین از اتروفی عضلات بدن جلوگیری می کند که در نهایت به بهبود سیستم حرکتی افراد مبتلا منجر می شود.
همچنین، رامپلو و همکاران در سال ۲۰۰۷ گزارش کردند که در نتیجه ۸ هفته تمرینات هوازی، استقامت راه رفتن بیماران مبتلا به MS افزایش معناداری داشت. محقیقن دلیل افزایش استقامت راه رفتن بیماران را تاثیر تمرینات هوازی بر سیستم حرکتی افراد مبتلا یافتند که این تمرینات منجر به بهبود توانایی حرکتی این افراد می شود (۱۵۶). در پژوهش رومبرگ و همکاران نیز در سال ۲۰۰۴ به نتایج مشابهی دست یافته بودند و اثر تمرینات هوازی را مورد تایید قرار دادند و گزارش کردند که این تمرینات منجر به افزایش استقامت و سرعت راه رفتن بیماران مبتلا به MS می شود (۱۶۰). به علاوه، در پژوهشی که توسط سلطانی و همکاران در سال ۲۰۱۱ انجام شد، گزارش کردند که ۲۴ جلسه تمرین هوازی آبی (راه رفتن در آب) منجر به افزایش سرعت راه رفتن گروه آزمایش بیماران مبتلا به MS می شود (۱۷۱). همچنین، موتل و همکاران مشاهده کردند که ۸ هفته فعالیت ورزشی هوازی موجب افزایش معناداری در استقامت راه رفتن و عملکرد حرکتی بیماران مبتلا به MS می شود (۱۵۹). افتخاری و همکاران در سال ۲۰۰۸ نیز بعد از ١٢ هفته تمرین هوازی روی دوچرخه ارگومتر بهبود ۸۲/۵۳ درصدی در توان هوازی بیماران مبتلا به MSبا EDSS معادل ۷/۲ مشاهده کرد که به نتایج پژوهش حاضر نزدیک است (۶۵). ممکن است بهبودی ظرفیتهای عملکردی آزمودنیهای گروه آزمایش در پژوهش حاضر نیز به دلیل تاثیر تمرینات هوازی بر سیستم حرکتی باشد.
در پژوهش حاضر، حداکثر اکسیژن مصرفی بیماران مورد مطالعه نیز، ارزیابی شد. نتایج نشان داد که برنامه تمرینی استفاده شده بر حداکثر اکسیژن مصرفی آزمودنیها تاثیر گذار بوده است. ۸ هفته تمرینات هوازی موجب افزایش معنیداری در حداکثر اکسیژن مصرفی پسآزمون در مقایسه با پیشآزمون بیماران گروه آزمایش به میزان ۰۱/۱۱ درصد شد؛ در مقابل، حداکثر اکسیژن مصرفی در گروه گواه ۸۱/۲ درصد کاهش معناداری یافت. تغییرات در درصد چربی بدن (۶۵/۳ درصد کاهش) و افزایش استقامت راه رفتن آزمودنی می تواند گواه این ملاک ارزیابی باشد. پیشتر از این، رومبرگ و همکاران و همچنین موتل و همکاران گزارش کردند که در نتیجه تمرین هوازی حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش یافت. محققان علت این افزایش را در گروه آزمایش بیماران مبتلا به MS تاثیر تمرینات هوازی بر حداکثر اکسیژن مصرفی گزارش کردند (۱۵۹و۱۶۰) که این با یافتههای پژوهش حاضر همسو است. همچنین، فوجیلو و همکاران گزارش کردند که تمرینان هوازی منجر به افزایش معنیداری در حداکثر اکسیژن مصرفی بیماران مبتلا به MS می شود که محققان دلیل آن را در بهبود عملکرد عضله تنفسی بیماران یافتند (۷۲). در مطالعه ای که توسط متل و همکاران در سال ۲۰۱۱ انجام شد، گزارش کردند که کمتحرکی به کاهش عملکرد قلبی- تنفسی منجر می شود؛ چراکه، هنگام انجام کار و یا فعالیتی در افراد مبتلا به MS میزان اکسیژن مصرفی با صرف بیشترین انرژی نسبت به افراد سالم صورت میگیرد. محققان با انجام تمرینات ورزشی در افراد مبتلا به MS به این نتیجه رسیدند که تمرینات ورزشی به کاهش هزینه انرژی و افزایش توان هوازی افراد می شود که این امر به افزایش استقامت و سرعت راه رفتن و در نتیجه، جلوگیری از عواقب بیماری در افراد مبتلا می شود (۱۲۹).
ممکن افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی بیماران گروه آزمایش در پژوهش حاضر نیز به دلیل تقویت عضله تنفسی افراد مبتلا باشد؛ چراکه، در بیماران MS کاهش در تحمل تمرین ممکن است تا اندازهای مرتبط با کمکاری عضله تنفسی باشد. این نتایج با پیشینه موجود مبنی بر آنکه فعالیت ورزشی منظم به ویژه زمانی که با کاهش وزن همراه باشد و آمادگی قلبی تنفسی با میزان بیشتر حداکثر اکسیژن مصرفی همراه است، تأیید می شود.
نتایج این پژوهش نشان داد که یک دوره تمرین هوازی منتخب بر تعادل بیماران مبتلا به MS به صورت معناداری موثر بوده است. در نتیجه تمرینات، کاهش معنیداری در زمان تست برخاستن و رفتن (تعادل) به میزان ۵۵/۲۲ درصد در گروه آزمایش مشاهده شد؛ اما، در گروه گواه ۴۰/۹ درصد افزایش یافت. نتایج پژوهش حاضر با پژوهشهای کانتالوب و همکاران در سال ۲۰۰۶، کاتانئو و همکاران در سال ۲۰۰۷ و گیسر و همکاران در سال ۲۰۰۷ که بیان کردند یک دوره تمرین درمانی بر بهبود تعادل بیماران مبتلا به MS اثر بخشی معناداری دارد، همخوانی دارد (۵۳، ۵۶و۷۸). احتمالا دلیل اثر بخشی این نوع تمرینات این است که تمرین هوازی منتخب گیرندههای پروپریوسپتیو را فعال نموده و کنترل اجراء و تعادل را بهبود میبخشد. تمرین هوازی باعث می شود افراد مبتلا به MS کنترل جدیدی را بدست آورده و از گیرندههای تعادلی خود بهتر استفاده کنند (۵۶). بعلاوه، احمدی و همکاران در سال ۲۰۱۰ در دو کار تحقیقی جداگانه به مطالعه تاثیرات مداخله یوگا (۳۴) و برنامه تمرینی تردمیل (۳۳) بر تعادل، سرعت و استقامت راه رفتن، خستگی و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به MSپرداخته و بهبود این فاکتورها را در پایان مداخله گزارش دادند.
علاوه بر این، نتایج برخی از پژوهشهای دیگر با نتایج پژوهش حاضر همسو نبود. به طور مثال، در مطالعه ای که توسط موستر و کسرلینگ انجام گرفت، بعد از ۴ هفته تمرین هوازی بر روی بیماران MS با EDSS معادل ۶/۴، تغییر معنیداری در ظرفیت عملکردی بیماران مبتلا به MS مشاهده نشد (۱۲۶) دلایل احتمالی تفاوت نتایج مطالعه موستر و پژوهش حاضر به روششناسی تمرین بر میگردد. در پژوهش حاضر آزمودنی به مدت ۸ هفته فعالیت هوازی داشتند؛ در حالیکه، در پژوهش موستر و همکاران آزمودنیها تنها ۴ هفته فعالیت داشتند. علاوه براین، شدت فعالیت می تواند یکی از عوامل مهم تاثیرگذاری فعالیت باشد؛ در پژوهش حاضر شدت فعالیت ۶۰-۸۰ درصد بود که بالاتر از شدت تمرین در مطالعه موستر و همکاران بود. لذا با توجه به اینکه شدت فعالیت یکی از عوامل بسیار مهم در پاسخ به فعالیت ورزشی و همچنین سازگاری ایجاد شده به یک دوره فعالیت ورزشی است، می تواند دلیل این مغایرت با پژوهش حاضر باشد و دوم اینکه، احتمالا به دلیل درجه ناتوانی بیماران مبتلا باشد؛ چرا که، در پژوهش موستر و کسرلینگ درجه بیماری افراد مبتلا بالاتر از ۴ میباشد (۱۲۶). همچنین، نتایج پژوهش حاضر با پژوهش کلیف و همکاران که در سال ۲۰۰۵ انجام شد همسو نبود (۱۰۱). دلیل این ناهمخوانی را میتوان در سطح اولیه بیماری، میزان ضایعه، طول دوره تمرین، نوع برنامه های تمرینی، سن، حجم و شدت فعالیت بدنی بیان نمود.
۵-۳-۴- تغییرات شاخص هزینه فیزیولوژیکی در بیماران مبتلا به MS در نتیجه تمرین هوازی
مهمترین یافتههای پژوهش حاضر این بود که ۸ هفته تمرینات هوازی موجب کاهش معنیداری در شاخص هزینه فیزیولوژیکی بیماران مبتلا به MS در گروه آزمایش شد. مقایسه فاکتورهای مورد مطالعه در گروه گواه قبل و بعد از ٨ هفته اندازه گیری مبین آن است که شاخص هزینه فیزیولوژیکی تفاوت معناداری با گروه آزمایش داشته است؛ مثلا، میزان ضربان قلب استراحت ، ضربان قلب در حین راه رفتن و تفاوت ضربان قلب در حین راه رفتن و استراحت در این گروه کاهش معناداری داشت و همچنین، میزان سرعت متوسط راه رفتن آنها افزایش معنیداری داشت.
با توجه به اینکه، مبتلایان به MSحتی با سطح پایین بیماری، معمولاً یک زندگی کمتحرک را پیش میگیرند (۱۹۲) میتوان انتظار داشت که سطح پایین آمادگی قلبی- عروقی و اسکلتی- عضلانی منجر به بالا رفتن هزینه انرژی مصرفی در زمان فعالیت و راه رفتن این بیماران شود (۱۸۹). تغییر در گام به واسطه بیماری، از عوامل مهمی است که منجر به افزایش هزینه انرژی، خستگی و کاهش ظرفیت فرد می شود. محققان نشان دادهاند که هزینه اکسیژن مصرفی بیماران MS در هنگام راه رفتن تا ۴ برابر بیشتر از افراد سالم است (۱۴۸).
اندازه گیری سرعت متوسط راه رفتن به عنوان شاخص کارایی جسمی آزمودنیها و اندازه گیری شاخص هزینه فیزیولوژیک به عنوان انرژی فیزیولوژی مصرفی جهت پشتیبانی فعالیت بدنی در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفت که می تواند نمایانگر چگونگی تأثیر برنامه مداخله تمرینات منتخب هوازی قبل و بعد از ٨ هفته در گروه های گواه و آزمایش باشد. با توجه به یافتههای پژوهش مشخص می شود میانگین سرعت متوسط راه رفتن پس از مداخله تمرینی افزایش داشت. گیسر در مطالعه ای در سال ٢٠٠٨ بیان میدارد که توانایی حرکتی بیماران MSممکن است تحت تأثیر عوامل متعددی مانند ضعف، عدم تعادل، خستگی، اسپاستیسیتی و شرایط محیطی قرار گیرد (۷۹) از طرفی پژوهشها نشان می دهند که تمرینات روی تردمیل (۷۸و۱۴۳) میتوانند موجب بهبود این عوامل شده و لذا بهبود سرعت راه رفتن را به دنبال داشته باشند. با استناد به گفته نیومن و همکاران احتمالاً افزایش بیشتر سرعت متوسط راه رفتن در گروه تمرینات هوازی به دلیل اختصاصی بودن شیوه تمرینات این گروه در پژوهش حاضر است. در مقابل نکته جالب توجه اینکه سرعت متوسط راه رفتن بیماران گروه گواه بعد از ٨ هفته ۱۳/۳ درصد کاهش نشان داد (۱۴۳).
تمامی این تغییرات مثبت در یافتههای پژوهش حاضر مربوط به سرعت متوسط راه رفتن در گروه آزمایش، با توجه به شاخص هزینه فیزیولوژی مصرفی نسبت به بیماران گروه گواه بسیار مورد توجه است. میانگین شاخص هزینه فیزیولوژیکی بیماران در گروه آزمایش ۳۸/۲۹ درصد کاهش یافت؛ در حالیکه، همین شاخص در آزمودنیهای گروه گواه ۶۹/۳ درصد افزایش را نشان داد. باید به این نکته مهم توجه کرد که با توجه به اطلاعات موجود در جدول ۲ ضربان قلب در حال استراحت و ضربان قلب در حین راه رفتن بیماران شرکت کننده در گروه آزمایش کاهش معنیداری داشت. لازم به ذکر است تفاوت این دو ضربان، با توجه به اهمیت آن در محاسبه شاخص هزینه فیزیولوژیکی، نیز کاهش معنیداری را در گروه آزمایش نشان داد و این درحالی است که در گروه گواه افزایش معنیداری در این زمینه مشاهده شد. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که بهبود در شاخص هزینه فیزیولوژیکی بیماران شرکت کننده در گروه آزمایش مربوط به بهبود در دو پارامتر سرعت متوسط راه رفتن و ضربان قلب این افراد بوده و به همین دلیل تفاوت در شاخص هزینه فیزیولوژیکی گروه آزمایش کاملاً چشمگیر بود. همانطور که مشاهده شد، تغییرات در گروه آزمایش حاکی از تأثیر بیشتر تمرینات هوازی در مدت ٨ هفته بر سیستمهای بدن از جمله سیستم قلبی- عروقی و سیستم حرکتی بیماران MS بوده است.
تعداد مطالعات انجام شده در زمینه تأثیر یک دوره تمرینی را بر شاخص هزینه فیزیولوژیکی در بیماران مبتلا به MS خیلی کم یافت شد. پتاجان و همکاران در سال ۱۹۹۶، ۱۰ درصد افزایش را در توان هوازی و کاهش در شاخص هزینه فیزیولوژیکی در بیماران مبتلا به MS بعد از ۵ هفته تمرین هوازی روی دوچرخه ارگومتر مشاهده کردند (۱۵۲). در پژوهشی که توسط ارسطو و همکاران در سال ۱۳۹۰ انجام شد، گزارش کردند که اثر تمرینات هوازی بر شاخص هزینه فیزیولوژیکی در بیماران مبتلا به MS بسیار چشمگیرتر از تمرینات یوگا میباشد و انجام تمرینات هوازی را برای بیماران مبتلا به MS بیشتر مورد تاکید قرار دادند (۳۷) که این با یافتههای پژوهش حاضر همسو است.
۵-۳-۵- تغییرات درصد چربی بدن در بیماران مبتلا به MS در نتیجه تمرین هوازی
از مهمترین یافتههای پژوهش حاضر این بود که ۸ هفته تمرینات هوازی موجب کاهش معنیداری در درصد چربی بدن بیماران مبتلا به MS در گروه آزمایش شد. مقایسه فاکتور مورد مطالعه در گروه گواه قبل و بعد از ٨ هفته اندازه گیری مبین آن است که درصد چربی بدن تفاوت معناداری با گروه آزمایش داشته است؛ مثلا، میزان درصد چربی بدن در این گروه کاهش معناداری داشت.
در پژوهش حاضر درصد چربی بدن برای اثرگذاری برنامه تمرینی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتههای حاصل از این پژوهش نشان داد که تمرینات هوازی تاثیر معناداری بر درصد چربی بدن بیماران مبتلا به MS دارد. بیماران مبتلا به MS معمولا یک زندگی کمتحرکی را انتخاب می کنند که همین امر به افزایش میزان درصد چربی بدن در افراد مبتلا منجر می شود و باعث افزایش هورمون لپتین در خون آنها می شود که رابطه مستقیمی با افزایش بیماری شریان کرونری در این افراد میباشد (۱۶۱). افزایش درصد چربی بدن در اثر کمتحرکی افراد مبتلا به MS کمپلیانس عروق را کاهش می دهد و این کار را با ایجاد خشکی و سختی عروق در درازمدت و افزایش مقاومت در برابر جریان خون اعمال می کند لپتین هورمونی پروتئینی است که به طور عمده از بافت چربی ترشح می شود و در تنظیم وزن بدن نقش کلیدی دارد (۱۶۱). برخی محققان، لپتین را سازوکاری هشداردهنده در تنظیم محتوای چربی بدن ذکر کرده اند افراد چاق با مقاومت لپتین و افزایش لپتین در خون مشخص میشوند این هورمون با همکاری انسولین، بر عملکرد عروق و سیستم عصبی سمپاتیک اثر می گذارد افزایش لپتین با سوء عملکرد دیوارۀ عروق همراه است (۷۳). مطالعات انجام شده، نشان دادند که تمرینات بدنی مخصوصا تمرینات هوازی به کاهش معنیداری در درصد چربی بدن منجر می شود؛ در نتیجه، میزان درصد چربی بدن افراد مبتلا کاهش مییابد که این امر به افزایش توان هوازی، توانایی حرکتی و تعادل افراد منجر می شود (۱۰۴). پیشتر از این، کروپا و همکاران گزارش کردند که در نتیجه تمرین هوازی درصد چربی بدن (۶درصد) کاهش یافت. محققان علت این کاهش را در گروه آزمایش بیماران مبتلا به MS تاثیر تمرینات هوازی بر درصد چربی بدن گزارش کردند (۱۰۴) که این با یافتههای پژوهش حاضر همسو است. محققان دلیل این کاهش را اثر تمرینات هوازی بر هورمون لپتین بیان کردند؛ چراکه، تمرین هوازی میزان این هورمون را در بدن افراد کاهش داده و در نتیجه میزان ذخیره سازی چربی بدن نیز کاهش مییابد و همین امر به کاهش عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری کمک می کند در صورتیکه تمرینات مقاومتی بر میزان درصد چربی بدن اثر مشابهی نداشته است. با توجه به محدودیت مطالعات انجام شده در رابطه با این زمینه، نتایج این مطالعه نشان داد که تمرینات هوازی بر کاهش درصد چربی بدن به میزان ۶۵/۳ درصد در بیماران مبتلا به MS مؤثر میباشد.
۵-۴- نتیجه گیری
به طور خلاصه میتوان بیان کرد که انجام ۸ هفته تمرین هوازی به کاهش بیماریهای ثانویه مانند بیماری شریان کرونری، کاهش فشارخون، کاهش شاخص هزینه فیزیولوژیکی، کاهش درصد چربی بدن و افزایش ظرفیتهای عملکردی در بیماران مبتلا به MS می شود. به نظر میرسد فعالیت بدنی مخصوصا تمرینات هوازی با کاهش بعضی عوامل مانند بیماری شریان کرونری، فشارخون دیاستولیک، شاخص هزینه فیزیولوژیکی و کاهش درصد چربی بدن موثرند؛ همچنین، باعث افزایش و بهبود ظرفیتهای عملکردی (مانند: استقامت راه رفتن، سرعت راه رفتن، حداکثر اکسیژن مصرفی و تعادل) در بیماران مبتلا به MS شود که همین امر منجر به جلوگیری از عواقب این بیماری در افراد مبتلا می شود؛ اما، با توجه به اینکه پژوهش حاضر اولین پژوهش انجام گرفته در زمینه اثر تمرینات هوازی بر برخی عوامل خطرزای بیماری شریان کرونری در بیماران مبتلا به MS در ایران است. بنابراین، ضروری است که پژوهشهای مشابهی در این زمینه صورت گیرند.
۵-۵- پیشنهادها
۵-۵-۱- پیشنهادهای برگرفته از پژوهش
۱- پیشنهاد می شود که تمرینات هوازی هم به لحاظ نظری و هم به عنوان یک روش کمکی برای درمان بعضی بیماریهای ثانویه مانند بیماری شریان کرونری در بیماران مبتلا به MS بیشتر مورد توجه باشد.
۲- استفاده از تمرینات هوازی ذکر شده برای بهبود ظرفیتهای عملکردی، کاهش هزینه فیزیولوژیکی، کاهش فشار خون و کاهش درصد چربی بدن در بیماران مبتلا به MS توصیه می شود.
۳- استفاده از تمرینات هوازی ذکر شده برای تقویت عضلات، جلوگیری از آتروفی، کاهش درد و بهبود عملکرد در بیماران مبتلا به MS توصیه می شود.
۵-۵-۲- پیشنهادهای برای پژوهشهای بعدی
۱- پژوهش مشابهی در مورد اثر تمرینات هوازی بر بیماریهای ثانویه دیگری مانند دیابت و استئوپروز انجام شود.
۲- پژوهشهای مشابهی بر روی بیماران MS با شرایط پاتولوژیک (بیمارانی با درجه ناتوانی بالاتر از ۴) انجام گیرد تا نقش احتمالی فعالیت بدنی مخصوصا تمرینات هوازی در درمان این بیماری آشکار گردد.
۳- با توجه به طولانی بودن مدت تمرین در پژوهش حاضر (۸ هفته) و احتمال سازگاری در مدت زمان تمرینی کمتر، پیشنهاد می شود که در پژوهش مشابهی متغیرهای پژوهش با مدت زمان کمتری مورد ارزیابی قرار گیرد.
۴- پژوهش مشابهی بر روی نمونههای بزرگتر و همچنین در مردان نیز مورد ارزیابی قرار گیرد.
۵- پژوهش با پروتکلهای تمرینی ترکیبی و مقاومتی صورت گیرد.
پیوستپیوست شماره ۱
طبقه بندی مقیاس امتیاز گسترش یافته ناتوانی (EDSS).
۳-۶-۲ جنگل مرخیل
این جنگل نیز به موازات جنگل بوزه قرار گرفته و تراکم زیادی دارد. جنگل مرخیل در دامنه ارتفاعات ضلع غربی آتشگاه واقع شده و مشرف بر رودخانه سیروان است. چندین روستای متروکه از جمله هیرتا، مرخیل وبله بزان در دل این جنگل قرار گرفته اند.برای دیدار از این جنگل میتوان مسیرهای متفاوتی را انتخاب نمود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۶-۳ جنگل پلنگانه
این جنگل از روستایی به نام مله واقع بر جاده اصلی پاوه - کرمانشاه شروع شده و بخش اعظم آن در دامنه ارتفاعات جنوبی شاهو قرار گرفته است. جهت قرار گیری این جنگل شرقی غربی بوده و بخشی از آن به سمت شهر جوانرود ادامه پیدا می کند. چندین روستا ازجمله چمه میران، شوان کاره، و قوره قلا محصور در محدوده این جنگل میباشند.گردنه معروف پلنگانه، غار قوری قلعه و غار کاوات نیز در محدوه این جنگل قرار گرفته اند.
۳-۶-۴ جنگل تپه ول
این جنگل در دامنه های شرقی و غربی کوه بالانتاش (Balantash) و در نزدیکیهای روستای دشه فرار دارد. تراکم و تنوع و وسعت این جنگل نیز قابل توجه است. گرچه هنگام عبور از جاده اصلی پاوه- نوسود میتوان بخش شمالی این جنگل را مشاهده نمود، اما مشاهده آن از نزدیک (با بهره گرفتن از کوهنوردی مختصر) چشم اندازهای فراوانی (از جمله شهر پاوه، کوه های شاهو، آتشگاه و دالانی) را در برابر دیدگان گردشگران قرار میدهد.
۳-۶-۵ جنگلهای دامنه شمال غربی شاهو
این جنگل عمدتاً در مسیر جاده پاوه- بل- کامیاران قرار گرفته و از وسعت و تراکم زیادی برخوردار است. جنگل مذکور از نزدیکی روستای داریان شروع شده و به طرف شرق تا حوالی روستای پالنگان (Palengan) ادامه پیدا میکند. روستاهای قدیمی اسپریز (Asparez) و زوم (Zom) محصور در این جنگل میباشند. جاذبه های گردشگری فراوانی در مسیر دیدار از این جنگل (از جمله چشمه معروف بل، شاخه اصلی سیروان، روستاهای روار (Rowar) و دلهمرز (Dalamarz)، دامنه جنوبی کوسالان و ضلع شرقی کوه دالانی و …) قرار گرفتهاند. برای دیدن این جاذبهها میتوان یا از شهر پاوه و یا شهر کامیاران بار سفر را بست.
۳-۶-۶ جنگل بیزل
این جنگل بر دامنه شمالی کوهی به همین نام و بخشی از جنگل وسیع و پراکنده موجود بر دامنه شمالی کوه معروف کله خانی قلمداد می شود. به دلیل مجاورت با آب رودخانه های سیروان و لیله و بهره گیری از رطوبت آنها تراکم جنگل بیزل قابل توجه میباشد. انتهای غربی این جنگل خط مرزی ایران و عراق را در کناره های سیروان تشکیل میدهد. چندین روستا از جمله کلور، یمان، بانی لوان، مرتا، مزران و….یا در دل این جنگل قراراگرفته یا در مجاورت آن واقع شده اند. برای دیدن بخش عمده این جنگل میتوان از شهر جوانرود به سمت شهر باینگان حرکت نمود. این مسیر هر چند طولانی بوده و فعلا بخش اعظم آن خاکی است، با این حال مسیری پر جاذبه بوده و ارزش و اهمیت گردشگری دارد.
۳-۶-۷ جنگلهای دیگر
علاوه بر جنگلهای فوق الذکر، بر دامنه و حتی قله برخی از کوههای دیگر اورامان، درختان جنگلی قابل توجهی روییدهاند که متاسفانه بخش فراوانی از آنها به علت بهره برداری نابجا و حفاظت ناکافی، تخریب گشته اند.ا ز جمله این جنگلها میتوان به سردره در ضلع شمال غربی شهر پاوه، جنگل روبروی شهر نودشه موسوم به کاوینان، جنگلهای اطراف شهر باینگان و روستای ساتیاری موسوم به کوپانه، جنگلهای اطراف روستای زیارتگاهی نجار واقع بر دامنه های شاهو، جنگلهای اطراف روستای منصور آقایی در مسیر جاده کرمانشاه - پاوه.
۳-۷ زمین شناسی
پاوه در محدوده کوههای زاگرس واقع گردیده و از نظر زمین ساختی در زاگرس چین خورده قرارگرفته است و دارای چین خوردگی های زیادی میباشد.
از نظر مخاطرات ناشی از زمین لرزه شهر پاوه در پهنهای با خطر نسبی بالا قرار گرفته است. از نظر سایر مخاطرات طبیعی قسمتی از شهر در اراضی که دارای زمین لغزش میباشد. میانگین ارتفاع شهر برابر۱۵۴۰ متر می باشد. ارتفاعات بلندی شاهو در این محدوده قرار گرفته است. بیش از ۸۰ درصد منطقه دارای شیب بسیار میباشد این امر باعث گردیده که سکونتگاهای منطقه نیز بر روی دامنههای بسیار شیب دار استقرار یابند. زمینهای بدون شیب یا کاملاً هموار به ندرت و کمتر از ۲ درصد سطح منطقه را در بر میگیرند(مرادی، ۱۳۸۷: ۲۹).
۳-۸ ژئومرفولوژی
ژئومرفولوژی همیشه تغییر چشماندازها را بررسی می کند اما در این مورد بیش از آنکه به تغییرات آینده بپردازد به کشف روند تغییرات گذشتهای که به وضع فعلی انجامیده می پردازد این علم با مطالعه زمین شناسی تغییر و تحولات طبقات و ساختمانهای عمقی زمین سروکار دارد در حالیکه ژئومورفولوژی اشکال سطحی زمین را تا جایی که هوا در آن نفوذ میکند مورد کاوش قرار میدهد.
دریک نگاه کلی به تمامی ناحیه اورامان_اشکال کوه و دره(فلو) یا (اینترفلو) مشاهده می شود و از مناطق دشتی خبری نیست و تمامی منطقه را ناهمواریهای خشن، گردنهها، پرتگاهها، صخرهها گذرگاههای عمیق و دامنههای نسبتاً ملایم و تند و در مجموع از کوهها و درههای بهم تنیده را شامل می شود. ناحیه اورامان از آغاز پلیوسن از آب بیرون آمده است چهره خشن این ناهمواریها نشانه فشارهای شدید است که در زمان پلیوسن و کواترنر قدیم تا بحال این منطقه را تحت فرسایش قرار داده و تغییرات اساسی در آن ایجاد شده است سنگهای این منطقه نتیجه رسوب گذاری دریای تتیس جدید است، از شاخصترین سنگهای این منطقه سنگهای رسوبی از نوع آهکی، کارستیک، رادیو لاریت_ماسه سنگ و شیل را می توان نام برد.
ناحیه اورامان با توجه به اینکه در زون زاگرس رورانده قرار دارد لذا فشارهای شدید را متحمل شده و اعتقاد بر این است جابجاییهایی در مکان کوهها دیده می شود. این منطقه در داخل یک سیستم مرکب است یعنی فاصله چینها بسیار کم و در مجموع بصورت یک تاقدیس به حساب میآیند. همانطوری که زاگرس چینخورده (منطقه اسلام آباد) یک ناودیس مرکب است یعنی اگر در داخل دشتها تپههای کوچک مشاهده می شود آن را نمی توان یک تاقدیس به حساب آورد.
از مهمترین ویژگیهای ناحیه اورامانات وجود پرتگاههای خطرناک است که آن هم به خاطر ساختمان گسلهای است که برمیگردد به جنس سخت سنکهای آهکی از مهمترین سنگهای این منطقه میتوان به سنگهای خالص آهکی اشاره کرد که مستعد اشکال کارستی هستند چشمههای عظیم زیرزمینی مانند بل در هجیج، هانه کوان در دشه، سفید برگ در جوانرود گویای این واقعیت است. رابطه مستقیمی بین حجم آبهای زیرزمینی و اشکال کارستی وجود دارد. وجود غارهای متعدد از جمله قوری قلعه دلیل اثبات این میباشد. شهرستان پاوه به دلیل ویژگیهای خاص جغرافیایی دارای آب و هواهای مختلف و متنوع بوده بلندترین نقاط مانند شاهو با ۳۳۹۰ متر و حاشیههای سیروان با ارتفاع کمتر از ۵۰۰ متر از مناطق منحصر بفرد استان بحساب می آید. از مهمترین عواملی که تأثیر بسزایی در بوجود آمدن اشکال این حوضه گذاشته میتوان به عوامل مرفوکلیماتیک(عوامل خارجی) و عوامل مرفوتکتونیک(عوامل داخلی اشاره نمود. مهمترین عوامل خارجی مانند: آبهای جاری _رطوبت نسبی_انقباض و انبساط و عوامل داخلی مانند: گسله و فعالیتهای درونی و حرکت صفحات درون زمین میباشند(معاذی نژاد، احمدی، ۱۳۸۲: ۲۰).
۳-۹ تودههای هوا
درطبقهبندی تودههای هوا بر اساس شرایط جغرافیایی و برپایه نوع تودههای هوا به پنج نوع توده هوا برمیخوریم که از بین آنها سه توده اصلی از نیم کره شمالی برروی منطقه غرب کشور و درآن میان بر منطقهی شهرستان پاوه تأثیر بیشتری دارند.
۱ توده هوایی قطبی بری یا هوای سرد وخشک[۱]
این توده هوای سرد باخاستگاه سیبری و اروپای شمالی و مرکزی معمولاً در پاییز و اوایل فصل زمستان تا اوایل بهار ظاهر میشوند. این جریان از شمال شرق واردکشور شده و هوای سنگین و سرد ر ا با خود به همراه میآورد. در صوت برخورد این توده هوا با توده هوای مدیترانهای که ازغرب میرسد جبهههای گسترده ای به وجود میآید که نزولات سنگین برفی را در تمامی کشور به ویژه در نواحی کوهستانی سبب میگردد.
۲ توده هوای قطبی دریایی یا هوای سرد و مرطوب[۲]
این توده هوا که خاستگاه آن قسمت اروپایی روسیه و اروپای مرکزی است، پس ازعبور از روی دریای سیاه و قسمتی از دریای مدیترانه مقداری رطوبت گرفته و حالت (قطبی دریایی) به خود میگیرد و در فصول مختلف سال به غیر از تابستانها وارد غرب ایران میشود. درصورتیکه این توده هوا به اندازه کافی وسیع باشد و با توده هوای گرم و مرطوب با هوای حارهای دریایی جنوب ایران که از روی دریای عمان و خلیج فارس گذشته است برخورد نماید، در غرب و مرکز ایران بارانهای رگباری شدید و سیلآسا تولید میکند. ریزش برف و باران زمستانی درکوههای زاگرس و نواحی جنوبی البرز چنین میباشد.
۳ تودههای گرمسیری دریایی یا قارهای _ بحری با هوای گرم مرطوب[۳]
خاستگاه این توده های هوا که دارای نم نسبی زیاد است وحالت هوای سواحل جنوب ایران ر ا دارد، دریای مدیترانه ودریای سرخ میباشندکه معمولاًدرفصل زمستان وفصول سرد از روی جلگه نسبتاًگرم عراق و عربستان گذشته و از مسیر باختر و جنوب باختری وارد ایران میشود، چون در ایران با هوای سرد و خشک(بری سرد) برخوردنماید و سرتاسر غرب و شمالغرب ایران تولید برفهای سنگین می کند. همانطورکه اشاره شد برخورد جبهههای وسیع و تودههای بزرگ سرد و مرطوب هوای نیمکره شمالی چه ازسمت سیبری و روسیه و چه ازسمت اروپای شمالی و مرکزی با دامنههای باختری کوههای زاگرس وسازوکار تراکم وتبرید"اوروگرافیت” وگسترش بعدی آن در دامنهها به طرف بالا سبب میشودکه این تودههای هوامقدار زیادی از رطوبت خود را به صورت باران یا برف از دست بدهند. به طوری که همیشه در یک نگاه اجمالی ملاحظه میشودکه دامنههای باختری زاگرس به طور محسوسی از دامنههای شرقی آن مرطوبتر و سرسبزتر میباشد. زاگرس غربی که در برگیرنده شهرستان پاوه نیز میباشد به دلیل دریافت بارش بیشتر از پوشش گیاهی غنیتری برخوردار است اماجبهه شرقی به نسبت خشکتر است.
۳-۱۰ ویژگیهای اقلیمی
در شکل گیری اقلیم هر منطقه عوامل جغرافیایی متعددی دخالت دارند که مهمترین آنها عرض جغرافیایی، دوری و نزدیکی به دریا، منابع رطوبتی، جهتگیری ارتفاعات، نفوذ تودههای هوای مؤثر بر منطقه و موقعیت محل نسبت به ارتفاعات اصلی و جریانات بارانزاست. منطقهای از سطح زمین که اثرات ترکیب شده فاکتورهای اقلیمی بر آن، موجب برقراری شرایط اقلیمی نسبتاً همگنی میگردند، یعنی یک نوع اقلیم، اصطلاحا منطقه اقلیمی نامیده می شود.
به طور کلی یک سیستم طبقه بندی اقلیمی؛ مجموعه قواعدی است که به کار گرفتن آنها مناطقی را که از نقطه نظرهایی شباهت دارند و دارای ویژگیهای مشترکی هستند را از دیگر مناطق مجزا می کند و در یک طبقه قرار می دهد. در طبقه بندی اقلیمی دو مسئله را باید مدنظر داشت:
-
- تعیین معیارهای لازم جهت طبقه بندی
-
- تعیین مرز بین دو گروه یا دو ناحیه آب و هوایی(جلیلی، ۱۳۸۸: ۴۵).
در منطقه مورد بررسی دو فاکتور ارتفاع و موقعیت محل نسبت به سلسله جبال زاگرس و عرض جغرافیایی محل عواملی هستند که بیشترین تأثیر را بر شکل گیری سیمای اقلیمی منطقه دارا میباشد. با توجه به حرکت توده هوای مرطوب مدیترانهای در سمت غرب، سلسله جبال امتداد یافته در جهت شمال غربی_جنوب شرقی در دامنههای غربی خود سهم بیشتری از رطوبت را دریافت مینمایند(مرادی، ۱۳۷۸: ۱۸). ارتفاعات شاهو به عنوان بلندترین ارتفاع منطقه، مانند سدی در مقابل جریانات بارانزای غربی قرار گرفته و سبب نزول ریزشهای جوی میگردد. و با توجه به اینکه این منطقه اولین بخش از کشور محسوب می شود که تخلیه رطوبتی سیستمهای باران زای غربی در آن صورت میگیرد. میتوان انتظار داشت که سهم بیشتری و قابل توجهی از ذخیره رطوبتی این سیستم نصیب این منطقه می گردد.
شهرستان پاوه از نظر ویژگیهای جغرافیایی و توپوگرافی دارای شرایط کوهستانی و نیمه کوهستانی می باشد. اقلیم شهر پاوه بر اساس تقسیم بندی کوپن دارای جزء مناطق اقلیمی نیمه مرطوب مدیترانهای می باشد. زمستانهای سرد و پر برف و باران و تابستانهای گرم و خشک و تا حدودی خنک (در ارتفاعات) از ویژگیهای آب و هوای منطقه به شمار می آید(طرح توسعه و عمران شهر پاوه، ۱۳۸۸: ۵). شهرستان پاوه به علت قرار گرفتن در شمالغرب استان کرمانشاه و موقعیت خاص جغرافیایی نسبت به دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس از بارش مناسب و منظمی برخوردار میباشد. وجود کوههای مرتفع، که همچون دیوارهای مانع فرار تودههای هوایی باران آور میشوند، سبب تراکم ابرها و در نتیجه بارش فراوان میگردد. امتداد کوههای این شهرستان که ادامه سلسله جبال زاگرس میباشند، نقش بسزایی در پراکندگی میزان بارش و دما دارد. دامنههای غربی و شمالغربی که در معرض بادهای باران آور مدیترانهای هستند از ریزشهای جوی بیشتری برخوردارند و دامنههای شرقی و جنوب شرقی به علت دورتر بودن نسبت به دامنههای غربی و شمالغربی از بارش کمتری برخوردار هستند. بارشها در شهرستان پاوه به تبعیت از اقلیم مدیترانه می باشد. بارشها در این شهرستان ” از اوائل پائیز با پیدایش شرایط جبهه زایی و سیکلون زایی"(احمدی، ۱۳۷۵: ۳۱) شروع شده و از اواسط پائیز روند روبه صعود داشته و در زمستان و فروردین ماه به اوج خود رسیده سپس از اواسط اردیبهشت روند نزولی پیدا می کند و از اوایل خرداد تا اواسط پائیز بارندگیها قطع می شوند، البته هرز چند گاهی شاهد بارشهای پراکندهای در سطح شهرستان در فصل تابستان که ناشی از توده هوای سودانی میباشد هستیم.
نمودار (۳-۲ ) میانگین بارندگی سالانه شهرستان در بلند مدت
و همچنین وضعیت دما در این شهرستان به دلیل موقعیت کوهستانی و بالا بودن عرض جغرافیایی آنها، و وارد شدن تودههای مرطوب و بارانزا به این منطق باعث شده که از دما کاسته شود.
رطوبت: رطوبت نسبی عبارت است؛ نسبت بخار آب موجود درهوا به مقدار بخار آب که در همان دما می تواند داشته باشد. در سطح زمین هیچ هوای خشک فاقد رطوبت وجود ندارد هر چه از منابع رطوبتی (دریاها، اقیانوسها، رودها و رودخانهها ) دور شویم؛ میزان رطوبت موجود در هوا نیز کاهش می یابد. مرطوبترین ماه در شهرستان پاوه دی ماه و خشکترین ماه تیر ماه است.
جدول(۳-۵): میانگین رطوبت نسبی ایستگاه شهرستان پاوه سال ۱۳۹۰
ایستگاه | فروردین | اردیبهشت | خرداد |
بخش سوم این سوالات سطح سفارشیسازی هر کدام از روزنامهها را مورد بررسی قرار میدهد. این بخش شامل ۱۶ پرسش میباشد که مانند بخش نخست (شرایط رقابتی)، به بررسی دو قسمت «اکنون» و «۱۳۹۴» می پردازد. در پرسش نخست این بخش از پاسخدهنده خواسته شده است که در صورت انتخاب گزینه «کاملاً موافقم» در هر دو قسمت «اکنون» و «۱۳۹۴»، از پاسخ دادن به بقیه سوالات در بخش ۳ خودداری نماید و به سراغ بخش ۴ برود، در غیر این صورت می تواند به بقیه سوالات در این بخش پاسخ دهد.
بخش چهارم این پرسشنامه به بررسی منابع درآمدی می پردازد. این بخش هم شامل ۱۴ سوال میباشد که هر کدام به دو قسمت «اکنون» و «۱۳۹۴» تقسیم میگردند و مجموعاً ۲۸ سوال را تشکیل می دهند. در این بخش هم به مانند بخش ۳ از پاسخ دهندگان خواسته شده است که در صورت انتخاب گزینه «کاملاً موافقم» در هر دو قسمت سوال نخست، از پاسخ دادن به بقیه سوالات این بخش خودداری نمایند و در غیر این صورت به ادامه سوالات این بخش پاسخ دهند. لازم به ذکر است که در قسمت ۱۴ بخش ۴ سوالات از پاسخ دهندگان خواسته شده بود که میزان بودجه اختصاصی خود در هر یک از بخشهای درآمدزای روزنامه آنلاین خود را به صورت درصدی در زمان حال و در سال ۱۳۹۴ ذکر نمایند.
در پایان توضیحات راجعبه پرسشنامه این پژوهش باید این نکته را هم ذکر کرد که به منظور کسب اطلاعات دقیقتر و همچنین تعدیل و تحلیل کردن نتایج تحقیق و همچنین استفاده از نظرات مجریان روزنامههای آنلاین در ایران، در کنار پرسشنامه مذکور از یک پرسشنامه تشریحی نیز بهره برداری شد که برگرفته از پژوهش پروفسور مارکو ساکسیاروی است. نتایج این مصاحبه ها که به صورت مستقیم و توسط پژوهشگر تحقیق حاضر انجام گرفته است، در فصل پنجم این پژوهش بیان خواهد شد.
۶-۳ روایی پرسشنامه
منظور از روایی[۲۳۹] این است که مقیاس و محتوای ابزار یا سؤالات مندرج در ابزار دقیقاً متغیرها و موضوع مورد مطالعه را بسنجد؛ یعنی این که هم داده های گردآوری شده از طریق ابزار مازاد بر نیاز تحقیق نباشد و هم این که بخشی از داده های مورد نیاز در رابطه با سنجش متغیرها در محتوای ابزار حذف نشده باشد (حافظنیا، ۱۳۸۸). به عبارت دیگر، مفهوم اعتبار به این سؤال پاسخ میدهد که ابزار اندازه گیری تا چه حد ویژگی مورد نظر را میسنجد (سرمد و همکاران، ۱۳۸۶). در این پژوهش روایی محتوایی پرسشنامه با نظر اساتید راهنما و مشاور و همچنین چند تن از دانشجویان مقطع دکتری مورد بررسی قرار گرفته است. پرسشنامه مورد استفاده استاندارد است. لازم به ذکر است که این پرسشنامه از پژوهش پروفسور مارکو ساکسیاروی در زمینه روزنامههای آنلاین با موضوع سفارشیسازی و محیط بازار، از دانشکده اقتصاد هلسینکی، دپارتمان مدیریت و علوم سیستمهای اطلاعاتی برگرفته شده است.
۷-۳ پایایی پرسشنامه
پایایی[۲۴۰] عبارت است از این که اگر یک وسیله اندازه گیری که برای سنجش متغیر و صفتی ساخته شده در شرایط مشابه در زمان یا مکان دیگر مورد استفاده قرار گیرد، نتایج مشابهی از آن حاصل شود (حافظنیا، ۱۳۸۸). به عبارت دیگر، پایایی با این امر سروکار دارد که ابزار اندارهگیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی به دست میدهد (سرمد و همکاران، ۱۳۸۶). در این پژوهش، برای برآورد پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. در واقع، در پرسشنامههایی که پاسخهای چند گزینهای دارند، استفاده از فرمول ضریب آلفای کرونباخ توصیه شده است. آلفای کرونباخ بین صفر و یک محاسبه می گردد که هر چه مقدار آن به یک نزدیکتر باشد، نشاندهنده اعتبار بالاتر پرسشنامه است. رابطه آلفای کرونباخ عبارت است از:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
n = تعداد سئوالات
= ضریب آلفای کرونباخ
= انحراف معیار سئوال
-
- = انحراف معیار کل پرسشنامه
در این پژوهش هم با توجه به موارد بالا برای بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ بهره برده شده است که نتایج آن را در ذیل شاهد هستید:
متغیرها | میزان آلفای کرونباخ |
تجربه در نشر (اکنون) | ۷۸۷/۰ |
تجربه در نشر (۱۳۹۴) | ۷۲۵/۰ |
اهمیت هدف | ۸۲۳/۰ |
منابع درآمدی (اکنون) | ۷۵۳/۰ |
منابع درآمدی (۱۳۹۴) | ۸۴۲/۰ |
موفقیت کسب و کار روزنامه های آنلاین | ۸۳۴/۷ |
محیط بازار (اکنون) | ۶۷۵/۰ |
محیط بازار (۱۳۹۴) | ۷۹۲/۰ |
تفاوت میانگین
t محاسبه شده
درجه آزادی
سطح معناداری
یاددهی– یادگیری
۲۱۴
۷۶/۲
۸۳/۰
۰۰۵/۰
۲۴/
۸۹/۲-
۲۱۳
۳۴۱/۰
با توجه به سطح معناداری آزمون و مقدار t بدست آمده ( ۸۹/۲- = t ، ۰۱/۰<p ) با احتمال ۹۹ درصد فرض صفر تایید میشود. بنابراین بین میانگین بدست آمده و میانگین مورد انتظار (۳) تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه میشود که تفاوت معناداری بین روش های یاددهی – یادگیری که به طور رسمی در برنامه اجرا شده در مدارس مورد بررسی منطقه جویم به علوم تجربی پایه دوم راهنمایی اختصاص داده میشود، وجود ندارد. انطباق بین این متغیر در دو نوع برنامه درسی وجود دارد. میانگینهای مربوط به متغیر فرایند یاددهی – یادگیری پیوست میباشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فرضیه ۱-۴- « روش ارزشیابی برنامه درسی قصد شده با روش ارزشیابی برنامه درسی اجرا شده علوم تجربی پایه دوم راهنمایی مدارس منطقه جویم انطباق دارد».
گویه های شماره ۲۶ تا ۳۰-۴۱ و ۴۲ از پرسشنامه دانشآموز و ۴۱ تا ۵۰ ازپرسشنامه دبیر نمونه مورد مطالعه در مورد روش ارزشیابی معلم میباشد. اطلاعات آماری آن به شرح جدول ۴-۶- میباشد.
جدول ۴-۶- آزمون t برای یک گروه در رابطه با متغیر ارزشیابی
مؤلفه شاخص
تعداد
میانگین
انحراف استاندارد
خطای معیار
میانگین مورد انتظار ۳
تفاوت میانگین
t محاسبه شده
درجه آزادی
سطح معناداری
ارزشیابی
۲۱۴
۸/۱
۳۴/۰
۰۰۴/۰
۲/۳-
۳۶/۸
۲۱۳
۰۰۱/۰
نتایج بیانگر این امر است که در سطح ۹۹ درصد بین میانگین به دست آمده و میانگین مورد انتظار (۳) تفاوت معناداری وجود دارد و میانگین به دست آمده از میانگین مورد انتظار به صورت معناداری پایینتر است. مقدار آزمون t برابر ۳۶/۸ و سطح معناداری آن کوچکتر از ۰۱/۰ میباشد. بنابراین نتیجه میشود که تفاوت معناداری بین ارزشیابی برنامه اجرا شده مدارس تحت بررسی و ارزشیابی مورد نظر در برنامه قصد شده درس علوم تجربی پایه دوم راهنمایی توسط دبیران و سیستم آموزشی اجرا میشود، وجود دارد. انطباق بین این متغیر در دونوع برنامه درسی وجود ندارد.
فصل پنجم :
بحث و نتیجه گیری
مقدمه
بشر در تمام ادوار حیات خود نیازمند تعلیم و تربیت بوده ، هست و خواهد بود. آموزش بهترین ابزار برای این کار است و آموزش از طریق برنامه درسی معنا و مفهوم مییابد. با بررسی و بازنگری مداوم، میتوان به برنامه درسی غنا بخشید؛ به شکلی که بتواند تمام نیازهای کنونی و دگرگونیهای پرشتاب آینده را پاسخگو باشد.
بررسی عناصر هر برنامه درسی میتواند وضعیت آن برنامه را مشخص کند. سه برنامه درسی قصد شده، اجرا شده و آموخته شده در آموزش و پرورش رسمی خودنمایی بیشتری در مشخص شدن وضعیت آموزش و پرورش دارد. با توجه به اهمیت درس علوم تجربی ، این سه برنامه، در برنامه درسی علوم تجربی پایه دوم راهنمایی مورد بررسی واقع شده است. در این فصل به خلاصه پژوهش، بحث در نتایج به ترتیب فرضیه ها، پیشنهادهای پژوهشی مبتنی بر یافته های پژوهش، پیشنهادهای کاربردی مبتنی بر یافته های پژوهش و محدودیتهای پژوهش در اختیار و محدودیتهای پژوهش خارج از اختیار، پرداخته میشود.
ح، د. «پیشوند و پسوند». پیمان. دوره ۴، شماره ۹، بهمن ۱۳۱۶. ص ۵۶۶-۵۶۷.
و در مدخل ۵۶۳ از صفحه ۲۰۸ این مقاله را از آنِ احمد کسروی دانستهاند.
نیز در مدخل ۹۰۳ از صفحه ۲۵۰ نوشتهاند:
دستغیب، عبدالعلی. «دستور زبان فارسی». [نقد اثر پرویز ناتل خانلری]. یغما. سال ۲۶، شماره ۱، فروردین ۱۳۵۲. ص ۵۳-۵۷.
در حالیکه نویسنده این مقاله پروین گنابادی میباشد.
-
- گاه مقاله را در بخش کتابها معرفی کردهاند مثلاً در مدخل ۹۶ از صفحه ۲۷ آوردهاند: ادیب السلطنه سمیعی، میرزا محمد حسین، عطا. قاعده استعمال بعضی کلمات. ضمیمه مجله یغما، تهران ۱۳۲۸، سال ۲.
و گاه بخشی از کتاب را در مبحث مقالهها آورده است. مثلاً در مدخل ۳۷۱ از صفحه ۱۸۷ آوردهاند:
بدرهای،فریدون: “فهرست الفبایی فعلهای ساده فارسی که در نوشتههای کودکان به کار رفته است". واژگان نوشتاری کودکان دبستانی. فرهنگستان زبان ایران، شماره ۷، تهران ۱۳۵۲. ص ۶۵۳ـ۶۵۸.
و در مدخل ۷۰۸ در صفحه ۲۲۵ آوردهاند:
طاهباز، سیروس. «واژهنامه، صرف چند فعل، چند نکته دستوری [مازندرانی]». یوش. موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی، تهران ۱۳۴۲، ص ۹۳ـ۱۰۳.
البته کتاب شناسیهایی هستند که در معرفی مقالهها، بخشی از کتاب را آوردهاند اما بهتر است چارچوب کار در مقدمه بیان شود.
-
-
-
- در معرفی کتابها، آنجا که ارجاع درون بافتی میدهند؛ از دادن مشخصه های ضروری چون محل نشر، ناشر، سال نشر و تعداد صفحه خودداری میکنند. در حالیکه این مشخصه ها در بیشتر مواقع به طور کامل در کتاب ارجاعی وجود دارد و از ویژگیهای یک کتاب شناسی این است که در امر اطلاعرسانی تا جای ممکن، مراجعهکننده را از رجوع به مراجع دیگر برای دانستن اطلاعات اولیهای چون مشخصه های یک کتاب بینیاز کند. به طور مثال در مدخل ۳۹۸ از صفحه ۵۸ آورده اند:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
-
داعیالاسلام، سید محمد علی. فارسی جدید. (فهرست مشترک، ج ۱۳، ص ۲۸۶۳؛ مشار، ج ۴، ص ۳۶۳۹).
البته جلد ۳ کتاب فهرست کتابهای چاپی فارسی خانبابا مشار مورد نویسنده بوده است که در این جلد سه دوره چاپی همراه با مشخصات کتاب نام برده شده، به طور کامل آمده است و خواننده در این کتاب شناسی از دانستن این مشخصات محروم است.
-
- گاه عنوان مقاله را تغییر داده اند یا غلط نوشته اند برای نمونه:
مدخل ۱۶۱ از صفحه ۱۵۱:
ژیان، عزیز. “زبان فارسی گفتار، ۲". گوهر. سال ۳، شماره ۲، ۱۳۵۴. ص ۱۴۷ـ۱۵۳.
در حالیکه عنوان اصلی این مقاله “علل تحول زبان از “نوشتار” به گفتار” است. مدخل ۴۲۲ از صفحه ۱۹۱:
فرشید ورد، خسرو. “تحول فعل در زبان فارسی". مجموعه سخنرانیهی دومین کنگره تحقیقات ایرانی. به کوشش حمید زرینکوب. دانشگاه مشهد، مشهد ۱۳۵۱. ج ۱. ص ۲۱۸ـ۲۴۹.
اما عنوان اصلی این مقاله: “تحول فعلهایی که متمم یا مسندالیه آنها مصدر است در زبان فارسی” میباشد.
و در مدخل ۵۰۱ از صفحه ۲۰۰ آورده اند:
ارژنگ، غلام رضا. “قید در زبان فارسی امروز". وحید. دوره ۱۰. مهر ۱۳۵۱. ص ۸۴۹-۸۵۸ . نیز: ششمین کنگره تحقیقات ایرانی. دانشگاه تبریز، ۱۳۵۵، ج ۱. ص ۱۲۶ـ۱۴۸.
عنوان درست این مقاله “ضمیر در زبان فارسی امروز” است.
-
- گاه از یک عنوان دستوری با یک نشانی، دو عنوان ساخته اند. در کتابشناسی و معرفی عنوانها، امانتداری بسیار مهم است و اگر مورد نظر ایشان معرفی موضوعیِ مطالب مقاله هم باشد؛ ضروری است که آنرا داخل قلاب گذارده تا صدمهای متوجه اصل عنوان نشود. ایشان در مدخل ۴۲۲ از صفحه ۱۹۱ آوردهاند:
فرشیدورد، خسرو. “تحول فعل در زبان فارسی". مجموعه سخنرانیهای دومین کنگره تحقیقات ایرانی. به کوشش حمید زرینکوب. دانشگاه مشهد، مشهد ۱۳۵۱. ج ۱. ص ۲۱۸ـ۲۴۹.
و در مدخل ۴۳۷ از صفحه ۱۹۳ با همان نشانی، عنوان “فعلهایی که با مصدر به کار میروند"را آوردهاند.
-
- گاه چند عنوان از سلسله مباحث دستوری را که یک عنوان اصلی داشته و در شمارههای گوناگون در کنار آن عنوان ثابت، عنوانهای فرعی دیگری گرفته ا ند؛ در یک مدخل آورده اند. برای نمونه در مدخل ۵۳۲ از صفحه ۲۰۴ آوردهاند:
فرشیدورد، خسرو. “گروه و اقسام آن در زبان فارسی". گوهر. سال ۴، ۱۳۵۵. ص ۵۰۹ـ۵۱۷، ۷۶۶ـ۷۷۲، ۹۵۷ـ۹۶۰. سال ۵، شماره ۲، ۱۳۵۶. ص ۱۳۳ـ۱۳۹.
و ما در اینجا عنوان کامل مقالهها را که در هر شماره به شکلی متفاوت آورده شده است میآوریم:
ـ «گروه و اقسام آن در زبان فارسی: گروه اسمی: وابستههای پسین (اسم)».
ـ «گروه و اقسام آن در زبان فارسی: گروه اسمی چند هستهای یا همسانی».
ـ «گروه و اقسام آن در زبان فارسی: مقایسهای بین اقسام گروههای چند هستهای».
ـ «گروه و اقسام آن در زبان فارسی: گروه اسمی چند هستهای یا همسانی».
ـ گروه و اقسام آن در زبان فارسی: ملاحظات تاریخی درباره گروههای اسمی».
و یا در مدخل ۸۱۲ از صفحه ۲۳۸ آورده است:
فرشیدورد، خسرو. “دستور تاریخی زبان فارسی". نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان. سال ۷، شماره ۸۱، ۱۳۵۱. ص ۲۵۶ـ۲۹۹. نیز: ارمغان. دوره ۴۱، شماره ۳، خرداد ۱۳۵۱. ص ۱۹۴ـ۲۰۲؛ شماره ۴. ص ۲۸۲ـ۲۸۵؛ شماره ۵. ص ۳۳۸ـ۳۴۲؛ شماره ۶. ص ۳۸۵ـ۳۹۳؛ شماره ۹. ص ۶۲۷ـ۶۳۵؛ شماره ۱۱ـ۱۲. ص ۷۷۷ـ۷۸۳.
این عنوانها در نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان با عنوان “دستور تاریخی زبان فارسی: ساختمان جمله فعلی و تحول آن در زبان فارسی از قدیمیترین ادوار تاکنون” و در شمارههای مختلف مجله ارمغان (به جز شماره ۵ که نگارنده آنرا ندیده است) آمده است: “تحول ارزش کاربرد فعل در زبان فارسی"، “تحول فعلهای معین و فعلهای ناقص لازم در زبان فارسی"، “تحول فعلهای ربطی و معین از لحاظ معنایی در زبان فارسی دری” و “فعل دعا و تحول آن در زبان فارسی".
-
- اطلاعات مندرج در این کتاب شناسی دارای هماهنگی نیست و به سلیقه فردی و در جایهای متفاوت از هم نوشته شده است ودربیشتر موارد برابر با اصول کتاب شناسی نیست. یک نمونه:
در مدخل ۱۲۹۵ از صفحه ۱۷۸ آورده اند:
فرشیدورد، خسرو. “شیوه واژهگزینی و واژهسازی فردوسی". درباره ادبیات و نقد ادبی. ج۱. ص ۳۴۳، ۳۷۱، چاپ اول، امیرکبیر، تهران. ۱۳۶۳.