“
تلقیح مصنوعی عبارت است از ترکیب اسپرم و تخمک به وسیله ابزار پزشکی و یا هر وسیله دیگری غیر از مقاربت، تلقیح مصنوعی با نطفه و اسپرمازوئید شوهر، تلقیح هومولوگ و با نطفه بیگانه، تلقیح مصنوعی هترولوگ نامیده می شود.[۲۶]
تلقیح مصنوعی و اهدای جنین و اجاره رحم صور مختلفی دارد که از بحث ما خارج است. اما باید گفت تنها موردی که با اجماع فقها همراه است حالت ذیل است:
(( تلقیح مصنوعی اسپرم شوهر با تخمک زن جایز بوده و طفل مشروع و قانونی پدر و مادر است)).[۲۷]
به لحاظ حقوقی نظریه بالا با توجیه کامل مواجه است. طبق ماده ۱۱۵۸ و ۱۱۵۹ قاون مدنی، در صورتی که در زمان زوجیت، نطفه مرد و تخمک زن از راه دیگری باهم ترکیب شوند، بازهم موجبات قانونی در خصوص نسب وجود دارد و نیازی به نزدیکی آن ها نیست و کلمه ((نزدیکی)) در قانون مدنی حصری نبوده است.
مبحث سوم : مفهوم کودکان بی سرپرست و حمایت از آن ها
پدیده بی سرپرستی از پدیدههای غمناک جامعه بشری است که به علل مختلف روی میدهد. در مواجهه با کودکان بی سرپرست همیشه این سوال بدواً مطرح میگردد آیا کودک، حاصل روابطی نامشروع است؟ این اولین برچسبی است که به این کودکان زده می شود. اما کودکان، چه بر سر روابط سالم به دنیا آمده و فاقد سرپرست باشند و چه در اثر روابط نامشروع، نیاز به حمایت دارند. این مسئله در اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز آمده است:
(( کودکان چه بر اثر ازدواج به دنیا آمده باشند و چه بدون ازدواج، حق دارند که همه از یک نوع حمایت اجتماعی برخوردار شوند)).[۲۸]
اما همه ی کودکان ناشی از این روابط نیستند؛ هرچند که توجه به اینکه تا پدر و مادر این کودکان مشخص نگردند نمی توان گفت حاصل روابط نا مشروع میباشند. به موجب یک قاعده ی عقلی (( هرکودکی حاصل روابط قانونی و مشروع پدر و مادر خود محسوب می شود مگر آن که برای اثبات خلاف آن دلیل قاطعی موجود باشد)).[۲۹]ممکن است ناشی از بلایای طبیعی و حوادثی از قبیل سیل و زلزله و … باشند که در آن حوادث والدین خود را از دست میدهند.
گفتار اول : مفهوم کودکان بی سرپرست و بد سرپرست
در تعریف واژه کودکان بیسرپرست باید گفت :زمانی که پدر، مادر و جدپدری کودک در قید حیات نبوده و یا شناسایی نشوند، کودک “بی سرپرست” معرفی شده است.
تعریف کودکان “بدسرپرست” به این معنا است که پدر، مادر، جد پدری و یا هریک از این سه در قید حیات بوده، اما صلاحیت نگهداری از کودک را ندارند و سرپرستی از این کودکان به سازمان بهزیستی واگذار میشود.
قانون حمایت از کودکان بی سرپرست مصوب ۲۹ اسفندماه سال ۱۳۵۳ از این کودکان تعریفی ارائه نکرده است. سایر قوانین تا سال ۱۳۷۱ تعریفی از کودکان بی سرپرست به دست نداده بود. تا این که قانون تامین زنان و کودکان بی سرپرست در تاریخ ۲۴/۸/۱۳۷۱ تصویب شد. با تصویب این قانون، در بند ۴ از ماده ۲ تعریفی از کودکان بی سرپرست ارائه گشته است.[۳۰] تبصره همین ماده، میزان سن برای کودکان را به جهت تحت مشمول قرارگرفتن، در این قانون مشخص می کند. بدیهی است مفهوم کودکان بی سرپرست، شامل افراد بزرگسال نمی گردد. البته میزان رشد در فقه اسلامی بر مبنای بلوغ میباشد.[۳۱] نگهداری طفل نیز در فقه اسلامی بر مبنای احسان و نیکوکاری بوده و در قرآن کریم نیز در این خصوص آیات زیادی وجود دارد.[۳۲] و همچنین پیامبر اکرم (ص) در این خصوص سفارش نموده است.[۳۳] اما نکته ای وجود دارد که کودکان بی سرپرست را از کودکانی که دارای شرایط فرزند خواندگی میباشند جدا میکند. هرچند کودکانی که به فرزند خواندگی داده میشوند و زیر چتر حمایتی قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست قرار می گیرند، بی سرپرست محسوب میشوند، اما هر کودک بی سرپرستی زیر این چتر حمایتی قرار نمی گیرد. پس می توان گفت نوعی رابطه عموم و خصوص مطلق وجود دارد. تعریف کودکان بی سرپرست مشابه تعریف لقیط میباشد که در فقه اسلامی وجود دارد. در تعریف لقیط آمده است: (( طفل رها شده در معابر و اماکن عمومی است که تا دیگران بردارند)).[۳۴] بدیهی است طفل رها شده در معابر و اماکن عمومی، قادر به محافظت از خود نیست و برداشتن این طفل که به منظور احسان و نیکوکاری و تربیت آن است با فرزندخواندگی که ایجاد رابطه ی حقوقی میکند، متفاوت است. به این اقدام در فقه اسلامی التقاط و به طفلی که بی سرپرست مانده لقیط و به کسی که از او نگهداری میکند ملتقط گویند. لقیط را از ملقط نمی توان گرفت.[۳۵]
اگر اولیا واقعی کودک معلوم شوند کودک از زیر عنوان لقیط، خارج می شود و اولیای او موظفند کودک را تحت اختیار خود گرفته و به وظایف حضانت قیام نمایند.[۳۶]
(( لقیط هرگاه در قلمرو اسلامی یافت شود و نسب او معلوم نگردد محکوم به اسلام است یعنی مسلمان محسوب می شود)).[۳۷]
(( لقیط سرزمین غیر مسلمان که احتمال تولد او از مسلمان نباشد، غیر مسلمان خواهد بود)).[۳۸]
اگر لقیط همراه خود مالی داشته باشد ملقط میتواند از آن برای هزینه نگهداری و تربیت لقیط استفاده کند و اگر خود قدرت مالی نداشته باشد میتواند از مراجع عمومی کمک بگیرد.[۳۹]
گفتار دوم : حمایت از کودکان بی سرپرست قبل از انقلاب
از چگونگی شکل گیری و تأسيس مراکز پرورشی کودکان بی سرپرست به صورت دولتی سابقه مدونی وجود ندارد.
بر اساس مدارک تاریخی موجود تا سال ۱۲۸۰ هجری شمسی این گونه مراکز در ایران ساخته نشده بود. به نظر میرسد فکر تأسيس پرورشگاه از فرنگ به ایران سرایت کرده و به دوره ناصرالدین شاه قاجار میرسد.[۴۰]
در سال ۱۲۸۲ هجری شمسی اولین پیشنهاد ساخت پرورشگاه رسمی در مجلس شورای اسلامی ارائه شد تا این تاریخ مؤسسه های کوچک خیریه خصوصی وجو داشتند. نهاد دیگری که وظیفه سرپرستی اطفال را به عهده داشت (( جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران)) که در سال ۱۲۹۶ هجری شمسی تأسيس شد.[۴۱] پس از آن با شکل گیری شهرداری ها وظیفه حمایت از اطفال سر راهی و بی سرپرست بر عهده شهرداری هم گذاشته شد.[۴۲]
اولین دارالایتام در دروازه قزوین و اولین دارالرضاعه که همان شیرخوارگاه است در دروازه دولت در سال ۱۲۹۸ تأسيس شد. در سال ۱۳۲۴ هجری شمسی پرورشگاه دروازه دولت تغییر نام داد و بنگاه مستقل پرورشگاه کودکان نامیده شد. در سال ۱۳۳۸ هجری شمسی بنگاه پرورش کودک به تفکیک دختران از پسران پرداخت. این بنگاه در سال ۱۳۴۱ هجری شمسی با دارالایتام دروازه قزوین ادغام شد. در سال ۱۳۳۲ خانم پروین دولت آبادی ۵۴ نفر از کودکان بی سرپرست پرورشگاه شهرداری را به باغی در ورامین برد و محلی به نام بنگاه پرورش کودک ایجاد کرد.[۴۳]
“