انواع دفاع شامل ۱-۱) دفاع فردی(دفاع شرعی خاص) :دفاع از جان ومال وناموس وعرض خود ودیگران[۳۹۱]:زمانی که شخصی قصد خون،مال یا حریم شخصی راداردبراوواجب است که ازخود دفاع کند.[۳۹۲]این درصورتی است که دفاع کننده گمان به هلاکت خودنداشته باشد که دفاع ازجان وحریم بر حسب قدرت وتوان واجب می شودامادرصورت عجز از دفاع ،ودرصورت امکان واجب است فرارکند. اما دفاع ازمال واجب نیست ،مگر اینکه نیاز شدید به آن داشته باشد. دفاع از غیر جان ،مال وناموس درصورت قدرت ،ضرورت وگمان به سالم ماندن مدافع،جایز است.[۳۹۳]دفاع از ناموس جایی است که مردی همسرش رادرحال زنا با مرد اجنبی ببیند پس براوقتل آن دونفرجایزاست وگناهی نیست وشارع به آن اجازه داده است و فرقی نمی کند که فعل مردی که همسرش را درحال زنا مشاهده کرده است موجب رجم شود یا جلد ،هردو حرباشند یا عبد ،یا یکی عبد ودیگری حرباشد،زوج به اودخول کرده باشد یا دخول نکرده باشدوهمسر دائم یا موقت زوج باشد.[۳۹۴]
۲-۱) دفاع اجتماعی :دفاع شرعی عام که امر به معروف ونهی ازمنکر نامیده می شود.همه مسلمانان وظیفه دارند امربه معروف ونهی ازمنکر کنندومحیط جامعه ی خود را از ناپاکی ها وآلودگی ها پاک سازند ویک محیط صالح ومستعد برای تربیت انسان ها به وجود بیاورند پس مسلمانان به این وسیله از محیط وجامعه ی خود دفاع می کنند ودراین راه اگر مرتکب به ظاهرجرم هم بشوند ،قابل تعقیب ومجازات نخواهدبود. [۳۹۵] ودراجرای مجازات مصونیت دارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۳-۱)دفاع ازکیان اسلام همان جهادیا دفاع ازاسلام است. [۳۹۶]دفاع ازکیان اسلام سه قسمت دارد :الف)دفاع از دین ومتصدی اسلام:فقط درصورت تعرض کفار به اساس اسلام واصل آن است که موجب خطر نابودی اسلام یا تعرض به خون مسلمانان که موجب هدررفتن خون مسلمین نزد کفارمی شود،به آبروی مسلمین تعرض می شودو اموالشان غارت می شودوازطریق نشرمذاهب فاسد وعقائدباطل مانند عقیده ی شرک والحاد به خدا هر چند که تحت عنوان آزادی بیان وعقیده باشد،نظام اسلامی رابه انحطاط می کشاند. ب)دفاع از وطن وکیان سیاسی اسلام: به مجردتسلط کفار برسرزمینهای اسلامی اگرچه منجر به استیلاء آنان به محذورات برای نابودی اسلام یاهتک حرمت خون مسلمان وعرض ومال آنها نشود،بایدازاسلام دفاع کرد.شرع انور قصدداشته که اکثرسکونتگاه های مسلمین دردست مسلمانان باشدنه اینکه به دست کفارباشدوتنها اسم دار الاسلام بر آن نهاده شده باشد ودارالکفر هم نباشد. این دستور اسلام ممکن است ازجهات سیاسی باشد که دراحکام شرع آن رالحاظ نموده است. ج)دفاع ازعزت اسلام ومسلمین :این دفاع به سبب تسلط کفار برمسلمین واجب است .چه تسلط عقیده ای وفرهنگی باشدکه ترس از به حق بودن اسلام برکفارمی رودودرصددنابودی آن برمی آیند چه تسلط نظامی باشد که ترس خون یا عرض ومال مسلمین می رود یاتسلط اداری باشد که اداره ی امورسرزمین های اسلامی باشد، یا تسلط سیاسی برمسلمانان باشدومسلمانان را در مواردی که به آنان نیاز دارند به کار وادارند یاتسلط اقتصادی باشدوکفار با توانایی خود به نابودی ثروت مسلمانان اقدام کنند وگرسنگی وفقر رابین آنان رواج دهند. یا إعطاءحق امتیازصادرات وواردات نفت به کفارباشدکه در معاملات تجاری مورد استفاده قرار می دهند. تسلط طولی که کفاردرتعیین قیمت کالاهای موردتجارت از سرزمین های اسلامی صادر شده مانند توافق با کفار برسر تجارت خارجی که بوسیله خودشان انجام گیرد.[۳۹۷]
دفاع شرعی خاص به بحث حرمت خون مسلمان مرتبط است زیرادراین دفاع است که مستقیمامهاجم ومدافع روبه روی هم قرار می گیرندوخون مسلمان مهاجم به سبب دفاع مدافع سریعا ریخته می شودومسلمان مدافع موردتعرض واقع می شود.درحالی که درسایراقسام دفاع نتیجه چندعملکرداست که منجر به ریختن خون می شود وباپیشگیری ازآن می توان مانع بی حرمتی به خون مسلمین شد.مثلادرامر به معروف ونهی ازمنکراگر آن که موردإرشادواقع می شودخطایش رابپذیردوتکرارنکندجنایتی رخ نمی دهد.
۲)شرایط حمله:
دردفاع مشروع که مسلمان مدافع دفاع می کند بایدشرایط حمله ودفاع رادرنظربگیردتامجوزدفاع راداشته باشدوخون خودراحفظ کندوخون مهاجم رابریزد.حمله معمولا ازطرف مهاجم صورت می گیردوطرف مقابل نبایدحمله اش رابی پاسخ بگذاردبلکه درصورت تعدی به جانش،بادفاع ازخودحرمت خون خودراحفظ می کندودرصورت آسیب دیدن یافوت مهاجم ازمجازات قصاص مصون است زیرامهاجم باحمله خودحرمت خونش راازدست داده است.
۱-۲)حمله باید غیر مشروع باشد تا مجوزدفاع گردد.مثلا اگر پدری به فرزند خود جهت تأدیب ،حمله کند،فرزند دربرابر پدر حق دفاع ومقاومت نداردومقاومت دربرابر این حمله ها جرم است ومجازات دارد. امادرحمله غیرمشررع مهاجم قصدجان،مال وعرض دیگری رادارد.
۲-۲)حال بودن خطر وتجاوز :خواه فعلیت داشته باشد یا نداشته باشدزیرا دردفاع شرط نیست که مدافع در مقابل عمل انجام شده قرار بگیردبلکه اگر احساس خطر نماید می تواندمبادرت به دفاع نماید.حمله ای که درگذشته یاآینده انجام شود مجوز دفاع نمی باشد.
۳-۲)حمله وخطر واقعی باشد:یعنی برای مدافع محرزشود که مهاجم قصد حمله وتجاوز به اورادارد.اگرگمان کند ویا احتمال دهدبه مجرداحتمال، نمی تواند به او آسیب برساند.
۳)شرایط دفاع:
دفاع ازجان حق مدافع است اماباهر وسیله وشیوه ای نمی توانددفاع کند.مدافع تاجایی که می تواندبایدخون مهاجم راحفظ کند واورادرابتدابه قتل نرساند.کشتن مهاجم درمرحله آخرنبردبین مدافع ومهاجم است که مدافع به مجازات قصاص محکوم نمی شود.برای توضیحات کامل تر شرایط مربوط به دفاع رابیان می کنیم.
۱-۳)تناسب دفاع با حمله:دفاع باید به اندازه ای باشد که تجاوز دفع شود مدافع درمقام دفاع نمی تواند هر کاری را که می خواهد انجام دهد وبا هر وسیله ای که مناسب برای مقاومت می داند استفاده کند در ابتدا نمی توانداورا بکشد ،کشتن آخرین مرحله ی دفاع است.[۳۹۸] زمانی که شخصی قصد خون یامال وحریم مسلمانی راکندبراوواجب است به راحت ترین روشی که برایش ممکن است ،دفاع کندپس اگر درموقعیتی بود که با فریازدن به یاری ونصرت اومی آیند بافریادزدن ازجانش دفاع می کند ،اگر در موقعیتی بود که با فریادزدن یاری نمی شود ،بادست دفاع می کند واگر بادست دفع نشدباچوب واگر با چوب دفع نشد با سلاح دفاع کند.[۳۹۹]اما امام خمینی (ره)قائل است دفاع با هر وسیله ای که ممکن است انجام شود مثلا اگر دزد یا غیر دزد برشخصی در خانه یا غیر خانه اش هجوم آوردتا اورا ظالمانه بکشد ،بر اوواجب است به هروسیله ممکنی ازخود دفاع کندحتی اگر به قتل مهاجم منجر شود وتسلیم شدن وپذیرفتن ظلم برایش جایز نیست.ایشان احتیاط واجب را الاسهل فالاسهل می دانند. [۴۰۰] به این صورت که ازراحت ترین شیوه دفاع شروع می شودوتاسخت ترین شیوه پایان می یابد.اول بافریادزدن واگردفع نشدتاکشتن مهاجم ادامه می یابد.
۲-۳)برابری دفاع در برابر حمله:مدافع نباید آغازگر درگیری باشد مگر اینکه علم یا گمان به قصد ونیت مهاجم داشته با شد.اگر مهاجم دست بردارد،اونیز بایددست بردارد،اگر اودوباره حمله کند ،مدافع باید دوباره اقدام به دفاع کند .بنابراین اگر مدافع هنگام هجوم آوردن دست اوراقطع کند وهنگام فرار کردن پایش راقطع کند،ضامن ارتکاب جنایت بر پای اوخواهدبودپس اگر این دوجراحت سرایت کرد وموجب مرگ مهاجم شود،مدافع نیمی از خسارت جسمی راکه برمهاجم مرتکب شده راضامن است خواه این خسارت به صورت قصاص یا دیه باشد .واگر مهاجم دوباره حمله کندومدافع عضو سومی را قطع کند،ضمان خسارت مهاجم به ثلث کاهش می یابد.[۴۰۱]اگر مهاجم به اوپشت کرده است وآن به خاطر آماده کردن نیرو باشددفع اوجایز است واگر معلوم شود که مدافع اشتباه کرده وبه مهاجم ضرر رسانده است،مدافع ضامن درخسارت است.[۴۰۲]
درموردشرایط دفاع برخی ،ضروری بودن آن راهم شرط می دانند اماتازمانی که شخص مجبورنشود ودر شرایطی قرارنگیردکه جان ،مال وناموسش درخطر هستند نیازی به دفاع پیدا نمی کند وضرورت برایش به وجود نمی آید.چرایی دفاع مشروع ،ضرورت است که انسان رابرحسب فطرت به آن وادار می کند.
پس انسان مدافع باشرایطی که مربوط به حمله ودفاع است می تواندازخونش دفاع وآن راحفظ کندکه درمواردی مهاجم حرمت خونش راازدست می دهد.واین استثناء ازاصل حرمت خون به کمک مدافع آمده تاباتلاش بیشتربه دفاع ازجانش بپردازدوزودتسلیم نشود.
۴)عدم احترام خون متعدی به جان مسلمان درروایات دفاع مشروع:
درروایات به جواز دفاع ازجان،مال وناموس دربرابر متجاوز و هدربودن خون مهاجم اشاره شده است.
۱-۴)جواز ریختن خون دزددردفاع ازجان ومال:
برخی روایات دلالت برجوازدفاع ازجان ومال دارد وبرای جان ومال حرمت قائل است.
وقتل دزدرابرای دفاع ازجان یامال جایز می داند.شهیدثانی(ره)گفته است:درصورت قدرت داشتن وعدم ضرر،دفاع جایز است وأقوی وجوب دفاع ازجان وحریم درصورت امکان است وتسلیم شدن جایزنیست امادرصورتی که اگربادزددرگیرشودیافرارکندسلامتی اش به خطرمی افتدوناتوان ازاین کارباشد می تواندتسلیم شود.[۴۰۳] تسلیم موجب حفظ جان مدافع می شود.أنس یاهیثم بن براءازامام محمد باقر(ع)نقل کرده است:«قُلْتُ لَهُ اللِّصُّ یَدْخُلُ عَلَیَّ فِی بَیْتِی یُرِیدُ نَفْسِی وَ مَالِی- فَقَالَ اقْتُلْهُ فَأُشْهِدُ اللَّهَ وَ مَنْ سَمِعَ أَنَّ دَمَهُ فِی عُنُقِی » به ایشان عرض کردم اگردزدواردخانه ام شودوقصدجان ومال مراکرده باشدچه بایدبکنم؟امام(ع)فرمود:اورابکش،خداراشاهدمی گیرم وهرکس راکه می شنودخونش به گردن من است.روایت علاوه برجوازدفاع ازجان ومال که منجر به کشتن دزدمی شودبه حرمت نداشتن خون دزدهم اشاره دارد.وبه خاطر عدم حرمت خون اوبه سبب تعدی به جان ومال مسلمان است که دفاع جایزمی شود.
روایت بعدی درموردجواز قتل دزدی است که محارب هم باشدنه مطلق دزدوتعدی اوبه مسلمانانبیش ازدزداست.دزدفقط مال یک یاچندنفررا می بردامامحارب با ارعاب ،سلاح کشیدن ،دزدیدن اموال مسلمانان درخارج ازشهرها وکشتن مسلمانان امنیت عمومی رابه خطر می اندازند ومسلمانان را بیشتری را درخطر نامنی جان قرارمی دهد. حلبی از امام صادق (ع)از امیرالمؤمنین (ع)نقل کرده است:« إِذَا دَخَلَ عَلَیْکَ اللِّصُّ الْمُحَارِبُ فَاقْتُلْهُ- فَمَا أَصَابَکَ فَدَمُهُ فِی عُنُقِی.» [۴۰۴] وقتی دزدمحارب برتوواردشداورابکش هرچه ازاوبه توبرسدپس خونش برعهده من است.
جوازقتل دزدمحارب ازباب عقوبت ومجازات نیست.وبه حدمحارب ربطی نداردبلکه ازباب دفاع است واینکه درمقام دفاع اگردفاع متوقف برکشتن دزدباشد کشتن اوجایز است.
پس کشتن دزد به محض ورودبه خانه مردم جایز وخونش هدراست هرچندکه دفاع متوقف برقتلش نباشد.[۴۰۵]وچون مدافع درمقام دفاع ازجان خود است خون مهاجم حرمت نداردواین عدم حرمت خون اوبه سبب حمله و ورود به خانه انسان هایی است که خون ومالشان حرمت داردومهاجم قصدتعدی به خون ومال آنها رادارد.
روایت مرتبط دیگرزمانی است که دزدهم به مال وهم ناموس مسلمان تعدی کندوبه سبب آن خونش دیگرحرمت ندارد.واین تعدی اوحرمت خونش راازبین می برد.
ابن سنان درحدیث صحیحی ازامام صادق(ع)نقل کرده است:« سألته عن رجل سارق دخل علی امرأه لیسرق متاعها فلمّاجمع الثّیاب تابعته نفسه فکابرها علی نفسها فواقعها فتحرّک ابنها فقام فقتله بفأس کان معه ،فلمّافرغ حمل الثّیاب وذهب لیخرج حملت علیه بالفأس فقتلته ،فجاءأهله یطلبون بدمه من الغد،فقال أبوعبدالله علیه السلام :یضمن موالیه الّذین طلبوا بدمه دیه الغلام،ویضمن السّارق فیما ترک أربعه آلاف درهم بما کابرها علی فرجها لأنّه زان وهوفی ماله یغرمه ،ولیس علیها فی قتلها إیّاه شیء لأنّه سارق.»[۴۰۶]درباره مرددزدی پرسیدم که برای دزدی واردخانه زنی شد،چون لباس واثاث اوراجمع شهوتش براوغلبه کردوباعث شدکه زن را مجبور به فحشاءکند ،پسرزن تکانی خورد،آن مردبرخاست واوراباتبری که همراه داشت کشت.چون فارغ شد لباس ها رابرداشت وخواست بیرون رودکه آن زن با تبر به اوحمله کردواوراکشت.فردای آن روزبستگان مردمقتول آمدندوخون اوراطلب کردند.امام صادق(ع)فرمود:بستگان اوکه به طلب خون اوآمده بودند،ضامن دیه پسرهستند.چهارهزاردرهم ازماترک دزد نیز بایدبه جرم تجاوز به عنف به زن پرداخت شود.زیرادزدزناکاربودوخسارت ازمال خودزناکارپرداخت می شود.زن به خاطر قتل آن مردچیزی بدهکارنیست زیرااودزدبود.
زن درمقام دفاع،دزدراکشته است.دزد بادزدی،تجاوز به عنف،وکشتن پسرزن جای هیچ حرمتی رابرای خونش باقی نمی گذاردوباکشتن اوتنهابه مجازات یک جرمش می رسدومجازات سایرجرایمش به آخرت موکول می شود.
۲-۴)عدم احترام خون متجاوزبر جان وناموس مسلمان:
مدافع درمقام دفاع ازجان وناموس مشمول مسئولیت کیفری نمی شودوباارتکاب جنایت برمتجاوز ازمجازات مصون است .مدافع برای دفاع ازجان وناموسش تاکشتن مهاجم پیش می رودتا بتواندجان وناموسش رااز تعدی متجاوزان محفوظ بدارد.حلبی ازامام صادق(ع) نقل کرده است:« أیّما رجل قتله الحد ّفی القصاص فلادیه له ،وقال:أیّما رجل عدا،علی رجل لیضربه فدفعه عن نفسه فجرحه أوقتله فلاشئ علیه ،وقال :أیّما رجل اطلع علی قوم فی دارهم لینظر إلی عوراتهم ففقؤواعینه أوجرحوه فلادیهعلیهم ،وقال:من بدأفاعتدی علیه فلاقود له.»[۴۰۷]هرکس درقصاص به سبب حدی کشته شود،دیه ای برای اونخواهدبود.وامام (ع)فرمود:هرکس که برمردی تعدی کند تااینکه اورا بزندپس شخص تعدی شده اورا ازخودش دفع کند پس اگراورامجروح کردیابه قتل رساندچیزی(مجازاتی) براونیست.وفرمود:چنانچه کسی حرمت منزل کسی رارعایت نکرده وبه نوامیس صاحب خانه نگاه کندپس چشم متجاوز راکورکنیدیااورامجروح کنیددیه ای برآنها(صاحب خانه)نیست وامام (ع)فرمود:خودتعدی کننده ای که بااومقابله به مثل شده حق قصاص ندارد.
زمانی که متجاوزدرقصاص به سبب حدکشته می شودوموردی که چشمش را کورمی کنندتابه حریم خانه مسلمان تجاوزنکند،درباب دفاع ازناموس است.وآن جا که مدافع بامتجاوزتاسرحدقتل پیش می روددفاع ازجان است.
ازدیدگاه اسلام،متجاوزاحترامی نداردوهرگاه شخصی موردتجاوزواقع شدبایدعلیه متجاوز به اقدامی مشابه عمل کند،خون متجاوزاحترامی ندارد.[۴۰۸]
۳-۴)برتری دفاع ازجان دردفاع ازمال:
دراسلام به دفاع ازجان ،مال وناموس سفارش شده است .وهرکدام درجایگاه خودازاهمیت ویژه ای برخوردارهستند به طوری که دردفاع ازمال اگرمدافع کشته شود،شهیدمحسوب می شود.امااگردفاع ازمال وجان باهم تزاحم داشته باشند،اولویت بادفاع ازجان است.جان است که می تواند به کسب مال بپردازد وآنچه را که ازدست رفته دوباره بدست آورد. محمد بن مسلم ازرسول خدا(ص)نقل کرده است:« سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یُقْتَلُ دُونَ مَالِهِ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ قُتِلَ دُونَ مَالِهِ قُتِلَ شَهِیداً وَ لَوْ کُنْتُ أَنَا لَتَرَکْتُ لَهُ الْمَالَ وَ لَمْ أُقَاتِلْهُ.» [۴۰۹]پرسیدم ازاینکه کسی درراه حفظ مالش کشته شودچگونه است؟راوی نقل می کندرسول خدا(ص)فرمود: هرکس درراه حفظ مال خودکشته شود شهیداست واگرمن بودم مال راترک می کردم وسرآن جنگ نمی کردم.
نجنگیدن بامهاجم برسرمال بااینکه مال ،حق مدافع است ازاهمیت ویژه خون مسلمان برمال اوست چون حیات انسان بعدازکشته شدن قابل بازگشت نیست امامال مسلمان باپیگیری وتلاش قابلیت بازگشت راخواهدداشت.
۴-۴)قدرت مدافع ،شرط دفاع ازخون:
مدافع تنهازمانی می تواندبادزد مبازره کندوبه اودست یابدکه قدرت این کارراداشته باشدتابتواندخونش راحفظ کند.درغیر این صورت خودش رادرچند قدمی مرگ قرارداده است.امام صادق(ع)فرمودند:« إِذَا قَدَرْتَ عَلَى اللِّصِّ فَابْدُرْهُ وَ أَنَا شَرِیکُکَ فِی دَمِهِ.» [۴۱۰] هرگاه به دزددست یافتی،درکشتن اوپیش دستی کن من درخون اوباتوشریک هستم.
مدافع باداشتن قدرت وتوانایی می تواندبه دزددست یابدواوراباکشتن ازخوددفع کرده وجانش راحفظ کند.وبیان حدیث درموردشریک بودن درخون مهاجم نشان ازجوازعمل مدافع داردکه هرچه زودتر قبل ازاینکه دزد براوغالب شود،جانش رانجات دهد.
بخش سوم:حرمت نداشتن خون مسلمان مهدورالدم:
یکی دیگرازمواردی که خون مسلمان حرمت نداردزمانی است که مهدورالدم واقع شود.وقتی که مسلمانی مهدورالدم شودشرع هیچ مصونیتی برای خونش قائل نیست وقاتل او قصاص نمی شودودیه ندارد.مهدورالدم دربرابر محقون الدم قراردارد.محقون الدم کسی است که خونش موردحمایت شرع قرارگرفته است وقاتل اوقصاص می شود.
اصل درمورد خون انسان محقون الدم بودن آن است مگر اینکه مهدورالدم بودن آن بادلیل ثابت شود.[۴۱۱].محقون الدم به معنی «حقین:حبس »[۴۱۲]کسی است که ریختن خونش ممنوع است.در اصطلاح کسی است که تعدی به حیاتش حرام است.پس مسلمان نباید کشته شودوخونش بایدحفظ شود. ذمی دربرابرکشتن کافرحربی،مرتد،زانی محصن ،کافر وباغی کشته نمی شودچون خون آنها مباح است.
عصمت خون نزدحنفیه به داشتن اسلام واقامت دردارالاسلام است پس کسی که دردارالحرب اسلام آوردو درآن جا اقامت کندقاتلش قصاص نداردچون بایداقامه آن در دارالاسلام باشد.
عصمت خون نزدغیرحنفیه به ایمان یا امان به عقد ذمه یا هدنه است وکسی که مسلمانی راعامدا وعالما به سبب اسلامش بکشد برقاتل مسلمان قصاص واجب است.وفرقی درمهاجرت کردن یانکردن به دارالاسلام نمی کند.[۴۱۳]
مهدورالدم دراصطلاح زمانی است که شخص مرتکب برخی جرایم مانند ارتداد،کفر وسبّ پیامبر اکرم (ص)ومعصومین (ع)شودکه موجب إباحه خون ومالش می شود.عنوان مهدورالدم یا مباح الدم به کسی اطلاق می شود که به قتل حدّی محکوم شده است.اگرچه غیر ازامام در حدودکسی نمی تواند مجازاتش را اجرا کند.مقصود از إباحه دراین جا عدم قصاص قاتل مهدور است نه اینکه کشتن اومباح وجایز باشد.
۱)عدم مباح بودن خون مسلمان درإباحه ثانویه :
برخی ازتکالیف درإباحه ثانویه به خاطروضعیت مکلف که درحالت خاصی ماننداکراه قرارمی گیرد،برداشته می شود.برداشتن این تکالیف تاجایی است که حرمت خون مسلمان باقی است ونمی تواندآن رابرداردکه نشان ازاهمیت داشتن خون مسلمان است که به راحتی نمی توان حرمت آن رانادیده انگاشت.
إباحه ثانویه به ملاک إکراه،تقیه یاإضطراردرمواردی که موجب هدردادن خون محترمی شود،بنابرمشهورثابت نیست.إبن براج گفته است:اگرخلیفه مأمورخودراإکراه کندوبه اوبگویدبایدفلانی رابکشی وگرنه تورامی کشم قتل آن شخص برمأمورجایزنیست گرچه برجان خودبیمناک باشدزیرااکراه قتل مؤمن رامباح نمی سازد.
شیخ انصاری می نویسد:تقیه واجب،انجام هرحرام وترک هرواجبی رامباح می سازدمگرریختن خون،به دلیل نصی که عمومات تقیه راتخصیص می زند.مرادشیخ انصاری ازنصّ این روایت است:«فإذا بلغت التقیه الدم فلاتقیه»اگرتقیه به حدقتل برسد،جای تقیه نیست.
آقای خوی (ره)مخالف این نظربوده وتقیه رادرصورت رسیدن به حدقتل به باب تزاحم ارجاع می دهد.ایشان می گوید:اگرکسی رابرقتل إکراه کنند،چنانچه تهدیدبه کمترازقتل باشد،بدون شک قتل جایز نیست ولی چنانچه خوداوبه قتل تهدیدشود،مشهورعلمابه همان حکم اول (عدم جوازقتل) معتقدند.ولی این رأی مشکل است ودراین فرض، جوازقتل باإکراه بعیدنیست.بنابراین قاتل قصاص نداردامابایددیه بپردازد.پس برای توجیه حکم صورت دوم اضافه می کند.«زیراأمربین ارتکاب محرّم (قتل نفس محترم)وبین ترک واجب (حفظ جان وقرارندادن درمعرض هلاکت)دایراست وچون هیچ کدام ترجیحی ندارد،به ناچاربایدملتزم به تخییرشد.بنابراین قتل جایز بوده وظلم وعدوان به شمارنمی رودپس قصاص ندارد.
إباحه ثانویه تنها وقتی درحق مکلف ثابت است که باواجب مهم تری درتزاحم نباشدپس وجوب حفظ جان دروقت إضطراردرصورتی محرمات رامباح می کندکه باوجوب حفظ جان شریفتردیگری درتزاحم نباشدوگرنه حرمت برداشته نمی شود.مثلا مرتددرجایی باشدکه برای کشتن اوجان مسلمانان دیگری هم به خطر می افتد.
إباحه ثانویه فقط حرمت تکلیفی رابرمی داردنه احترام مال یاجان دیگری را.پس اگرکسی به خطامسلمانی رابکشدضامن دیه اوست وضمان باقی است.[۴۱۴] إباحه ثانویه خون مسلمان رامباح نمی کندوتقیه که ازعناوین إباحه ثانویه است تاسرحدکشتن جان مسلمان کاربرددارد.بابیان این اهمیت که خون مسلمان محترم است وبه راحتی نمی توان آن رامباح کرد،به بیان مواردی که شارع خون مسلمان رامباح اعلام کرده است خواهیم پرداخت.
۲)علل إباحه قتل:
اصل اولیه محترم بودن جان،مال وحیثیت ساکنان دارالاسلام است وزوال این عصمت واحترام می توانددودلیل داشته باشد.
الف)ازبین رفتن سبب عصمت:سبب عصمت ایمان(اسلام)یاامان است.بنابراین چنانچه مسلمانی باارتداد،ازدین خارج شدیاذمی یاسایرکسانی که براساس عقدامان یاسایرقراردادهادرجامعه اسلامی امنیت جانی دارند،شروط ذمه یاامان رارعایت نکردند به سبب منتفی شدن سبب عصمت واحترام،مهدورالدم می شوند.وازنظر فقه اسلام مرتدفطری وکافرحربی مهدورالدم هستند.
پژوهش های انجام شده با موضوع بررسی مبانی فقهی وجوب حفظ خون مسلمان با تأکید ...