۰۰۰/۰
۰۰۰/۰
۱۵۶/۰
۱۲۵/۰
۲۳۱/۰
۳۶۱
۲۳۱
خطا
نتایج جدول شماره ۴-۱۱ نشان می دهد بین میانگین نمرات کیفیت زندگی با (۲۳/۱۴۲=F) و خودکارآمدی با (۱۲/۱۴۲=F) بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد (۰۰۱/۰>P ).
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱-بحث و نتیجه گیری
در این فصل به بحث و نتیجهگیری درباره نتایج به دست آمده خواهیم پرداخت. به این منظور ابتدا هر یک از فرضیههای پژوهش مطرح میشود. سپس نتایج بدست آمده در مورد آنها ارائه می شود. همچنین با ارائه شواهد پژوهشی مربوط به هر فرضیه دلایل احتمالی تایید یا رد هر فرضیه مورد بررسی قرار میگیرد. در ادامه این فصل به محدودیت های پژوهش اشاره می شود و در پایان توصیههای کاربردی و پیشنهادهای پژوهشی ارائه میشود.
این فرضیه که «بین کیفیت زندگی دانشجویان دختر و پسر تفاوت وجود دارد..» مورد تایید قرار گرفت باتوجه به داده های آماری مربوط به این فرضیه می توان گفت کیفیت زندگی در پسران معنادار تر بوده نسبت به دختران. نتایج حاصل از این پژوهش با تحقیقات کات، هریسون، ۱۹۹۳ همسویی داشت وبا نتایج فلس و پری ،۱۹۹۵،۱۹۹۶ همسویی نداشت.کیفیت زندگی ارتباط گسترده ای با موارد احساسی فرد و بهداشت روانی دارد، به بیان حالات درمان افراد و بیان تغییرات و توانایی های افراد و حالات رضایتمندی افراد از عملکرد های چندگانه تاثیرات زندگی می پردازد.
این فرضیه که « بین خودکارآمدی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود دارد..»مورد تایید قرار گرفت. با توجه به داده های آماری مربوط به این فرضیه می توان گفت : با احتمال ۹۵ درصد، تفاوت متغیر خودکارآمدی در دانشجویان دختر و پسر معنی دار است. نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر با تحقیقاتی مثل (موسوی، ۱۳۸۲؛ مک آرتور، ۲۰۰۵؛ حسینیان و طهماسب پور، ۱۳۸۶؛ مطهری، ۱۳۸۷و پوستال، ۲۰۰۲ ) همسویی داردو با مطالعه وایلانت۱۹۷۸ همسو نبود. خانواده بهنجار همچون یک سیستم دارای ویژگی های معینی است که باعث رشد و کسب موفقیتهای اجتماعی همانند موفقیت تحصیلی و شغلی اعضای خود می شود(موسوی، ۱۳۸۲).
در واقع برآورده ساختن نیازهای دانشجویان به بهسازی و کارایی بلندمدت عملکرد تحصیلی منجر خواهد شد. و از طرف دیگر عدم توجه به نیازهای آنها منجر به آشفتگی اوضاع روحی و خودکارآمدی و کارایی و عملکرد پایین آن می شود. آگاهی نسبت به این واقعیت که اختلالات و ناراحتیهای جسمی می توانند موجب ابتلای افراد را به انواع گوناگون بیماریهای روانی را فراهم آوردند از طرف دیگر بیماریهای روانی و از قبیل اضطراب، افسردگی و ….منجر به اختلال های رفتاری، کاهش فعالیت های اجتماعی، همچنین موجب بیماریهای جسمی نیز بشوند، در نتیجه مشکلات سلامت روانی بطور معناداری در اتلاف هزینه ها، عدم سلامت جسمی، ناتوانی و مرگ و میر زودرس، بی علاقگی نسبت به کار، کاهش فعالیت در محیط کار، غیبت از مدرسه و دانشگاه، کاهش بهره وری، خسارت و ضرر اقتصادی و در نهایت کاهش عملکرد کلی فرد موثر می باشد.
در خصوص مولفه شماره یک کیفیت زندگی : « بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ عملکرد جسمانی تفاوت وجود دارد..» می توان گفت این مولفه مورد تاید قرار گرفت . یعنی کارکرد جسمانی در پسران معنادار تر بوده است.نتایج این تحقیق با مطالعه اسکالاک،کامینز،و دیگران،۱۳۸۶ همسو و با نتایج لازاروس،کانرو فولکمن،۲۰۰۰ غیر همسو بود.
در خصوص مولفه شماره دو کیفیت زندگی: « بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ نقش جسمانی تفاوت وجود دارد..» می توان گفت این مولفه مورد تایید قرار گرفت یعنی در پسران معنادارتر بوده است که با نتایج شوارتز و استراک ۲۰۰۱ همسو بود.
در خصوص مولفه شماره سه کیفیت زندگی :« بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ درد جسمانی تفاوت وجود دارد..» می توان گفت که این مولفه مورد تایید قرار نگرفت که با نتایج بخشی پور،پیروی وعابدیان،۱۳۸۴ غیر همسو و با نتایج واتزلاویک بیوین و جکسون ۱۹۶۷،به نقل از لی ،۲۰۰۶همسو بود.
نتایج به دست آمده از ۳ فرضیه ی در ارتباط با ۳خرده مقیاس کیفیت زندگی:کارکرد جسمانی، نقش جسمانی، درد جسمانی باتحقیقات مارک، مری گوچی و استوسگوی( ۲۰۰۳) همسویی نداشت ونتایج تحقیقات حاکی از این است که افرادی که از سلامت جسمی بالاتری برخوردارند،دیدگاه امیدوارتری نسبت به زندگی داشته ودر نتیجه کیفیت زندگی بالاتری داشتند.
در خصوص مولفه شماره چهار کیفیت زندگی : « بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ سلامت عمومی تفاوت وجود دارد. ..» می توان گفت که این مولفه مورد تایید قرار گرفت که در پسران معنادار تر بوده نسبت به دختران. نتایج حاصل این پژوهش با تحقیقات(مارکوس پی تی فراز، مارک، مری گوچی، و استوسگوی[۱۱۴]، ۲۰۰۳)همسویی نداشت و با نتایج اسکوینگتن،۲۰۰۲ همسو بود .نتایج تحقیقات حاکی از این است بیشترین منبع رضایت در زندگی جاری سلامت عمومی بوده است و بیشترین منبع نارضایتی ،عدم سلامتی، قادر نبودن به انجام کار و مشکلاتی در خانواده می باشد.
در خصوص مولفه شماره پنج کیفیت زندگی : « بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ سر زندگی تفاوت معنا داری وجود دارد » می توان گفت این مولفه مورد تایید قرار گرفت که این نتایج با نتایج پژوهشهای گوردن(۱۹۹۳)، قمری (۱۳۸۶) همسویی دارد .
در خصوص مولفه شماره شش کیفیت زندگی : « بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ کارکرد اجتماعی تفاوت معنا داری وجود دارد. ..» می توان گفت این مولفه مورد تایید قرار گرفت که در پسران نسبت به دختران معنادارتر بوده. که با تحقیقات گوردون[۱۱۵]، ۱۹۹۳ همسویی دارد و با نتایج تحقیقات واتزلاویک،بیوین و جکسون ۱۹۶۷ همسویی ندارد. نتایج حاکی از این است که کارکرد اجتماعی در افراد مذکر بیشتر از افراد مونث است. در واقع کیفیت زندگی به مثابه هرمی است که مفاهیم آن شامل رضایت از زندگی ( در راس هرم )، خشنودی ( در اواسط آن) و نیز رضایت از سایر جنبه های مختص کار نظیر رضایت از میزان حقوق، همکاران و ناظران می شود. کیفیت زندگی کاری رابطه مثبتی با سایر متغیر های موجود در سازمان ( عملکرد، بهره وری،) دارد که می توان از جمله آن ها به خشنودی اشاره کرد.
در خصوص مولفه شماره هفت کیفیت زندگی: « بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ نقش هیجان تفاوت وجود دارد. ..» می توان گفت این مولفه مورد تایید قرار گرفت که در دختران معنادارتر است نسبت به پسران. که با تحقیقات قمری گیوی(۱۳۸۶) هم سویی ندارد و با نتایج فیمیان و کروس همسو بود. مطالعه وی نشان می دهد که بین ویژگیهای شخصیتی مثل بی ثباتی هیجانی با رضایت از زندگی رابطه منفی معنی داری وجود دارد.نتایج تحقیقات حاکی از آن است که هر چه سواد هیجانی بیشتر باشد،خشنودی بیشتر است.
در خصوص مولفه شماره هشت کیفیت زندگی: «بین دانشجویان دختر و پسر از لحاظ سلامت روانی تفاوت وجود دارد. ..» می توان گفت این مولفه مورد تایید قرار گرفت که پسران وضعیت بهتری نسبت به دختران دارند.که باتحقیقات لازاروس، کانر(۲۰۰۰) و فولکمن(۲۰۰۱) همسو بوده است و با نتایج تحقیقات لیزا و همکاران مطابقت نداشت و نتایج تحقیق حاکی از این است که کیفیت زندگی و به طبع خشنودی و رضایت از زندگی یکی از پیش بینی کننده های سلامت روانی است. هرچه میزان رضایت از زندگی وخشنودی بالاتر باشد فرد مستعد تجربه عواطف و احساسات مثبت است و این تجربه باعث ارتقا سلامت روان می باشد.
در تبیین این یافته ها می توان گفت کیفیت عملکرد خانواده همبستگی محکمی با رشد روانی اعضای آن دارد در خانواده هایی که رابطه گرم و صمیمی وجود ندارد، ابراز عواطف به سختی صورت می گیرد، در هنگام بروز مشکلات توانایی یافتن راه حل صحیحی را ندارد احتمال بروز رفتارهای ناسازگارانه در افراد خانواده بیشتر است. خانه نخستین مکان در مسیر زندگی اجتماعی افراد است و باید به گونه ای باشد که روح آرامش و تعادل را در اعضاء خود ایجاد کند. وجود محیطی گرم، با روح و بالنده در خانواده، تکیه گاه مطمئنی برای اعضای خود است و سلامت روحی و روانی افراد را تضمین می کند و می تواند منبعی برای رشد خودکارآمدی و کیفیت زندگی باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۵-۲-نتیجه گیری
به طور کلی افرادی که رضایت بالاتری از زندگی دارند از سبک های مقابله ای موثرتر و مناسب تر استفاده می کنند، عواطف و احساسات مثبت عمیق تری را تجربه می کنند و از سلامت عمومی بالاتری برخوردارند. عدم رضایت از زندگی با وضعیت سلامتی ضعیف تر، علایم افسردگی، مشکلات شخصیتی، رفتارهای نامناسب بهداشتی و وضعیت ضعیف اجتماعی همبسته است. رضایت کمتر از زندگی با خطر بالاتر خودکشی همبسته است. خانواده های دارای هنجار در ارتباط درونی که بین اعضا می باشد ونقشها وابراز عواطف موفق تر بوده اند که این به نوبه خود بر کیفیت زندگی فرد وسلامت روانی موثر بوده وباعث افزایش رضایت از زندگی و عملکرد اجتماعی و خشنودی شغلی فرد می شود.
۵-۳-محدودیت های پژوهش :
عدم رغبت کافی برخی از دانشجویان در تکمیل کردن پرسشنامه های پژوهش.
جامعه آماری مورد پژوهش حاضر مربوط به دانشجویان دانشگاه پیام نور شهرستان نورآباد بوده ، لذا تعمیم آن به سایر جوامع آماری باید با احتیاط صورت گیرد.
۵-۴-پیشنهادات
۵-۴-۱-پیشنهاد ات پژوهشی
۱- برای تعمیمپذیری نتایج، این پژوهش در شهرهای دیگر و با خرده فرهنگها و اقلیتهای موجود در جامعه ایران، همچنین گروههایی غیر از دانشجویان تکرار شود.
۲- پیشنهاد میگردد مطالعات طولی روی شناخت عوامل مؤثر بر کاهش خودکارآمدی، تأثیر این آموزشها و افزایش بهبودی متغیرهای مورد مطالعه در این گروه و سایر افراد انجام شود.