بازخوردهای لازم را شد و شیوههای درست را تأیید شدند. در ادامه رهبر گروه مهارتهای مذاکره و گفتگو، ابرازگری و همدلی را مرور کرد و در مورد شیوههای مقابله با بحران و سبکهای مقابلهای (هیجانمدار، مسئلهمدار) برای اعضا توضیح داده شد. اعضا خواسته شد موقعیتهایی را که قبلاً مثال زده بودند دوباره مرور کرده و نحوهی مقابلهی خود را تشخیص دهند. آنگاه از حاضرین خواسته شد یک موقعیت توأم با تعارض را در زندگی زناشویی مثال بزنند. سپس از طریق مرور مهارت مذاکره و گفتگو، ابرازگری و همدلی به اعضا یاد داده شد یک موقعیت تعارضآمیز را به صورت یک موقعیت عادی که یک طرف خود ابرازی میکند و طرف دیگر موظف است همدلی نماید، بازآفرینی کنند. در این فرایند مهارتهای بحث و گفتگو مانند گوش دادن فعال، توجه به مخاطب، شفافسازی و اطمینان از درک صحیح منظور طرف مقابل، جمعبندی و انعکاس محتوا و انعکاس احساس به کار گرفته میشوند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مدلسازی بدین صورت انجام شد که مقوعیتی را که مثال زده بودند و موجب تعارض شده بود، به صورت ابرازگری(احساس، درخواست و انتقاد) بازگویی کردند و از طرف مقابل خواسته شد که سعی کند همدلی نماید، و اعضا نیز از طریق مشاهده با این روند آشنا میشدند. سپس از یکی از اعضا خواسته شد یک موقعیت را با بکارگیر مهارت خودابرازی بیان کند و این بار خود رهبر همدلی نمود، سپس نکتهی مورد مناقشه کشف شد و از طریق مهارت بحث و مذاکره، گفتگو در این مورد بین دو طرف صورت گرفت. اعضا نیز موظفند شدند دو به دو این فرایند را تکرار کنند. در این بخش نیز نظارت و بازخورد ارائه شد. در نهایت جلسه جمعبندی شده و تکلیف ارائه شد.
تکلیف: اعضا موظف شدند در فاصلهی بین دو جلسه حداقل ۴ مورد موقعیت تعارضآمیز را یادداشت کرده و نحوهی مقابله با آن را تشریح کنند. همچنین سبک مقابلهای خود را تشخیص داده و ذکر کنند و نحوهی بکارگیری مهارتهای آموخته شده را در این فرایند شرح دهند و جلسهی بعد همراه بیاورند. بدین منظور کاربرگ ۴ تکمیل گردد.
جلسه ی پنجم
هدف: ۱- مرور تکلیف جلسهی قبل، ۲- آموزش مهارت آمادهسازی و تسهیل ۳- مدلسازی برای اعضا۴- ارائه تکلیف
روند جلسه: ابتدا از اعضا درخواست شد تکالیف جلسهی گذشته را ارائه دهند. تقویتهای لازم ارائه شد و در موارد لازم نکات قوت را برجسته شده و اصلاحات لازم برای بهبود و ارتقای مهارت حل تعارض ارائه شد. در ادامه از اعضا خواسته شد تا مثالی از این موقعیت تعرضآممیزی ذکر کنند که با مهارتهایی که تا کنون آموختهاند نتوانستهاند با آن مقابله کنند و از اعضا پرسیده شد در این موارد چه باید کرد؟ توضیح داده شد که روشهایی که تاکنون آموخته شدهاند نمیتوانند کاملاً به حل مسئله کمک کنند. در اینجا از مهارت جدیدی به نام آسانسازی و تساهل صحبت شد و برای اعضا معرفی شد. شرح داده شد که در این مهارت سعی میشود از مارپیچ نزولی ارتباط منفی- منفی جلوگیری شود و این سبک تعامل توضیح داده شد. در ادامه در مورد بازیهای برنده- برنده، برنده- بازنده و بازنده- بازنده برای اعضا صحبت شد. سپس در مورد بحران در تعاملات و این که چگونه یک موقعیت توأم با تعارض تبدیل به یک بحران میشود توضیح داده شد. در واقع نقطهی برش و این که چگونه میتوان بحث را قبل از رسیدن به حد بحران و رنجش متوقف نمود، آموخته شد. برای نیل به این منظور از زوجها خواسته شد مثالهایی از زندگی خویش و دیگران بیاورند که یک بحث تبدیل به بحران زناشویی شده است. در ادامه در مورد پیام ت. ا. ت. پ (تعریف و توصیف مسئله یا موضوع، ابزاراحساسات در مورد مسئله، تصریح و شفافسازی خواستهها و بیان پیامدهای ناشی از عدم اجابت خواستهها- یعنی اگر آنچه میخواهم انجام نشود چه اتفاقی میافتد؟-) صحبت شد. سپس از اعضا خواسته شد مثال ذکر شده قبلی را به صورت پیام ت. ا. ت. پ بازگویی کنند. در ادامه رهبر گروه گام بعدی یعنی تشخیص، نقطهی برش یا Stop را توضیح دهد، بدین صورت که هر گاه در جریان تعارض و بحث به مرحلهای رسیدیم که عواطف و احساساتمان بر محتوای گفتگو تأثیر گذاشت و یا درک کردیم که طرف مقابلمان چنین حالتی پیدا کرده، بحث را با همدلی خاتمه ببخشیم و ادامه آن را به زمان دیگری موکول کنیم. یعنی اگر تشخیص دادیم که با عصبانیت و تعصب بحث میکنیم و تا حدودی فرایند بحث از جریان عقلانی خارج شده گفتگوی خود را به زمان دیگری موکول کنیم، اولین نشانهی این حالت است که توان همدلی و درک عواطف طرف مقابلمان را از دست میدهیم، یعنی مانند سابق قادر به هم حسی و همفکری با طرف مقابل نیستیم.
همچنین این حالت در طرف مقابلمان نیز باید تشخیص دهیم، بدین صورت که اگر بعد از ۲ بار ابرازگری از طرف مقابل همدلی دریافت نکردیم، نشاندهندهی این است که بحث از حالت سالم خارج شده و باید ادامهی آن به زمان دیگری موکول شود. رهبر گروه برای تکمیل این مبحث از مهارتهای هوش عاطفی (EQ) صحبت نمود و دو بعد بسیار مهم آن -یعنی درک و کنترل عواطف خود و درک عواطف دیگران- را برای اعضا توضیح داده شد. این دو بعد در تشخیص نقطهی برش نقش اساسی دارند. در ادامه رهبر این مهارت را برای اعضا مدلسازی نمود. بدین صورت که سعی شد مشکلی طرح شود و با یکی از اعضا بر سر آن بحث شود، طرف مقابل باید میتوانست تشخیص دهد که چه زمانی از مسیر بحث سالم خارج شده است و بحث را متوقف کند. اما در مسائلی که هر دو طرف حتی با در نظر گرفتن شرایط بحث سالم و مذاکره نتوانند به نقطهی مشترکی برسند، موظفند آن را به عنوان یک وضعیت ثابت و یک تمایز در نظر بگیرند، در چنین شرایطی هر یک از طرفین موظفند به شیوه تساهل و کنار آمدن با مسئله برخورد کنند و به جای بحث بیشتر سعی کنند با آن بسازند. این حالت مستلزم آن است که هر دو طرف توافق کنند که در این نکته، هم رای نیستند و هر دو به رأی طرف مقابل احترام بگذارند و سعی کنند با آن بسازند. به اعضا یادآوری میشود که این بدان معنی نیست که هرگز در مورد آن بحث نکنند، اگر یکی از طرفین نکته یا روش جدیدی به ذهنش رسید میتواند مجدداً آنرا به همان شیوه که تاکنون شرح داده شده مطرح کند، ولی باید دقت کرد که انرژی زیادی از زوج نگیرد و آنها در یک سیکل یا چرخهی رفتاری تکراری نیفتند که هر بار کسی بحث را پیش بکشد و آنها همین مسیر را تکرار کنند و به نتیجهای نرسند، باید از احتمال وقوع این چرخهی نزولی آگاه بود. در نهایت جلسه جمعبندی شد و تکلیف جلسهی بعد ارائه شد.
تکلیف: از اعضا درخواست شد در فاصلهی بین دو جلسه حداقل ۴ بار بر سر موضوعی که مورد اختلاف آنهاست بحث کنند و سعی کنند مهارت این جلسه را به کار گیرند. اعضا موظف شدند تجربهی خود را یادداشت کنند و نحوهی بکارگیری مهارت تساهل را بنویسند، نحوهی تشخیص نقطهی برش را شرح دهند، نحوهی موکول کردن بحث به زمان دیگر را بیان کنند و عواطف خود و طرف مقابلشان را ذکر کنند و جلسه بعد به گروه بیاورند. بدین منظور کاربرگ شماره ۵ توسط اعضا تکمیل شد.
جلسه ششم
هدف: ۱- مرور تکالیف جلسهی قبل، ۲- آموزش مهارت تغییر خود، ۳- آموزش مهارت تغییر همسر، ۴- مدلسازی مهارتها، ۵- ارائه تکلیف
روند جلسه: در ابتدا از اعضا درخواست شد تکالیف جلسه قبل خویش را ارائه کنند. اعضا ذکر کردند که چگونه در جریان یک بحث توانستهاند نقطه برش را تعیین کنند و مواردی را که تشخیص دادهاند که باید با آنها بسازند و کنار بیایند ذکر کنند. در ادامه رهبر گروه در مورد مهارت تغییر و اصلاح خود برای اعضا صحبت میکند و توضیح میدهد که این مهارت فرد را قادر میسازد که رفتارهای نامطلوب خود را برطرف سازد و رفتارهای مطلوب را افزایش دهد. بدین منظور کاربرگ شماره ۶ که در آن رفتارهای نامناسب و مناسب از دید خود فرد و رفتارهای نامناسب و مناسب هر شخص از دید همسر نوشته شده تکمیل شد. آنگاه از اعضا خواسته شد نظرشان را در مورد چگونگی ایجاد این تغییرات بیان کنند. در ادامه در مورد سختی این فرایند و بسیار کند وتدریجی بودن آن صحبت شد. اعضا قانع شدند رفتار یا عادتی را که فرد سالها با آن زیسته است چندان به آسانی نمیتوان تغییر داد و این کار انرژی و زمان میطلبد و فرد باید در قبال خودش و همسرش متعهد به تغییر شود و کاملاً مسئولیت به سرانجام رسیدن آن را خودش بپذیرد. در مورد چگونگی شکلگیری یک عادت و اینکه چگونه یک رفتار بدون نیاز به فکر کردن صورت میگیرد برای اعضا صحبت شد تا سختی ایجاد یک تغییر در عادات بر ایشان کاملاً روش شود و نقش حمایتی همسر در این میان، شرح داده میشود. در ادامه در مورد تقویت یک رفتار و افزایش میزان وقوع رفتار مطلوب، همچنین ایجاد یک رفتار جدید صحبت شد و بیان شد که ایجاد رفتار جدید و تقویت رفتار صحیح موجود، سادهتر از حذف رفتار ناصحیح است. در ادامه در مورد ده راهبرد اساسی که افراد برای ایجاد تغییر در خود، باید آنها را بپذیرفت، صحبت میشود. این ده گام عبارتند از:
۱- پذیرش مسئولیت فرایند تغییر خود و نیل به یک تعهد درونی.
۲- عینی کردن و شفاف نمودن تغییرات رفتاری مطلوب(آنچه میخواهیم بدان برسیم).
۳- استفاده از شیوهی خود ارزیابی و نظارت درونی برای تحقق تغییرات.
۴- درخواست از همسر برای کمک در جهت نیل به تغییرات، بعنوان نوعی نظارت بین فردی.
۵- تعیین نوع نظارت بین فردی که میبایست صورت بگیرد، یعنی نظارت به صورت کلامی باشد یا غیر کلامی، قبل از رفتار به حالت یادآوری، یا بعد از رفتار به حالت تذکری جهت اصلاح.
۶- مشخص کردن شیوهی دقیق نظارتی که همسر باید انجام دهد طوری که در مقابل ان واکنش دفاعی ابراز نشود.
۷- اجتناب از واکنش دفاعی یا توجیه کردن در مقابل تذکر و نظارت همسر. در عوض نشان دادن پذیرش و توجه به تذکر و گوشزد همسر.
۸- هر گاه همسر شیوهای غیر از شیوهی مورد توافق تذکر و نظارت نماید، خودابرازی صورت گیرد و شیوهی مورد توافق یادآوری شود.
۹- هر گاه تغییر رفتار به شیوهی مطلوب صورت گرفت و نیاز به نظارت بیشتر نبود، در این صورت همسر خود را آگاه سازید تا به نظارت ادامه ندهد.
۱۰- اگر در فرایند تغییر رفتارتان موفق نبودید، رفتار هدف را به صورت خردههدفها و ریزتر تقسیمبندی نمایید و سعی کنید هدف اصلی را بعنوان مقصد اصلی فراموش نکنید، در این حالت نیل به خرده هدفها و تغییرات رفتاری جزئیتر آسانتر خواهد بود.
در ادامه رهبر گروه در مورد نقش همسر در تغییرات رفتاری صحبت میکند، بدین صورت که همانگونه که از ۱۰ مورد مذکور پیداست، همسر نقش تعیینکنندهای در تغییرات رفتاری دارد و از اعضا خواسته میشود روشهایی که برای کمک به تغییرات رفتاری همسر به ذهنشان میرسد ذکر کنند. سپس رهبر در مورد ۶ راهبرد اساسی که در کمک به تغییر همسر باید مورد توجه قرار گیرند صحبت میکند. این ۶ مهارت عبارتند از:
۱- از روشن شدن نحوهی کمک به همسرتان اطمینان حاصل کنید.
۲-اگر توافق کردهاید ناظر به تغییررفتار باشید، در انجام آن اکراه و دودلی نداشته باشید.
۳- زمانی که همسرتان در شکلدهی رفتار جدید موفق شد، توجه نشان دهید و قدردانی کنید.
۴-هر گاه همسرتان نتوانست در شکلدهی رفتار جدید موفق باشد، نقش پشتیبان و حمایتکننده داشته باشید.
۵-اگر همسرتان در دستیابی به رفتارهای جدید و حذف رفتارهای نامطلوب موفق نبود و شما از این مسئله خسته و ناامید شدید، با بهره گرفتن از مهارتهای یک تا ۴ دربارهی این موضوع با همسرتان صحبت کنید. مطمئن شوید خود ابرازی به صورت کامل انجام دادهاید.
۶-اگر همسرتان بخوبی در شکلدهی و ایجاد رفتار جدید موفق شد، توجه و پذیرش خود را ادامه دهید و قطع نکنید تا در ایجاد رفتارهای دیگر و پیشروی بیشتر نیز موفق باشد و همسرتان درک کند که تغییرات رفتاری جدید نیز برایتان مهم است؛
سپس در مورد تعیین رفتارهایی که باید ایجاد شوند یا حذف شوند برای اعضا صحبت شد و از اعضا خواسته شد در فاصله بین دو جلسه رفتارهای مورد نظر برای تغییر را مشخص کنند.
در ادامه جلسه جمعبندی شده و تکلیف ارائه شد.
تکلیف: اعضا موظف شدند در فاصلهی بین دو جلسه با توافق و همفکری با همسرشان چند رفتار را که به نظرشان میرسد نیاز به ایجاد آن است و یا رفتارهای نامطلوب را که باید حذف شوند یادداشت کنند و ۱۰ گام تغییر خود و ۶ گام تغییر همسر را برای آن مشخص کنند و جلسه ی بعد همراه بیاورند. اگر در فاصلهی بین دو جلسه شروع به تغییر نمودند فرایند و نحوهی آن را یادداشت کرده و احساس و تجربهی خود را شرح دهند. بدین منظور کاربرگ شماره ۷ تکمیل توسط اعضا تکمیل شد.
جلسه هفتم
هدف: ۱- بررسی تکلیف جلسهی قبل، ۲- مرور مهارتهای آموخته شده تاکنون (۷ مهارت)، ۳-آموزش مهارتهای انتقال و تعمیم۴- مدل سازی مهارتها ۵- ارائه تکلیف.
روند جلسه: ابتدا از اعضا درخواست شد تکالیف جلسهی قبل خویش را ارائه دهند، رفتارهایی که اعضا تصمیم به تغییر آن گرفته بودند مرور شد و ۱۰ گام تغییر خود و ۶ گام تغییر همسر برای هر کدام از اعضا بررسی شد و بازخوردهای لازم ارائه شد و اصلاحاتی در برنامههای تغییر رفتار، به عمل آمد. در ادامه در مورد میزان بکارگیری رفتارها و مهارتهای آموخته شده در خارج از جلسات و در زندگی روزمره از اعضا سوال شد(از نظر شما این مهارتها را به چه شکل میتوان به صورت کامل وارد زندگی روزمره کرد؟). پس از پاسخ اعضاء، در مورد مهارتهای انتقال و تعمیم صحبت شد.
سه مولفهی اصلی تعمیم و انتقال توضیح داده شد که عبارتند از:
۱-راهبردهایی را که تاکنون آموختهاید در زندگی روزمره خود با همسرتان بکار بگیرد، حتی اگر از حالت و چهارچوب اصلی آن خارج شده باشید.
۲- حدالمقدور راهبردهای آموخته شده را در تمام موقعیتها و با تمام افراد بکار گیرد.
۳-هنگامی که مهارتهای غنیسازی را با افرادی غیر از همسرتان بکار میگیرد، این عمل به صورت یک جانبه انجام میشود، پس انتظار بازخورد متقابل نداشته باشید. سپس در مورد محدودیتها و مزیتهای کاربرد یک طرفه مهارتهای غنیسازی برای اعضا صحبت شد و این که در این فرایند نیاز به حوصله و دقت است ولی در بلندمدت باعث میشود، افرادی که با ما در ارتباطند و وقت بیشتری را با آنها سپری میکنیم، در کیفیت تعامل خود اصلاحات و بهبودهای محسوسی نشان دهند. در ادامه در مورد، یازده راهبرد اساسی در مهارتهای انتقال و تعمیم برای اعضا صحبت شد و این راهبردها شفافسازی شدند و اطمینان حاصل شد که اعضا به خوبی آن را درک نمودهاند. سپس با مخاطب قرار دادن یکی از اعضا این مهارت مدلسازی شد. بدین صورت که تصور بر این بود که فرد مخاطب با مهارتهای غنیسازی آشنا نیست و رهبر گروه با بهره گرفتن از این مهارتها قصد شروع یک ارتباط یا یک بحث و گفتگو را دارد. سپس اعضا این راهبردها را با هم تمرین نمودند. در نهایت جلسه جمعبندی شده و تکلیف ارائه شد.
تکلیف: اعضا موظف شدند در فاصلهی بین دو جلسه راهبردهای انتقال و تعمیم را به صورت کامل و در تمام تعاملات و محاورههایشان به کار گیرند و ۱۱ راهبرد ذکر شده را مورد توجه قرار دهند و تجربه و احساسشان را یادداشت نموده و جلسه بعد همراه بیاورند. در این گزارش باید هم به موارد کاربرد موفقیتآمیز و هم به موارد کاربرد ناموفق مهارت انتقال و تعمیم در زندگی روزمره (در صورت وجود) اشاره شود. بدین منظور کاربرگ شماره ۸ توسط اعضا تکمیل شد.
جلسه هشتم
هدف: ۱- بررسی تکلیف جلسهی قبل، ۲- آموزش مهارت نگهداری و تداوم،۳- مدل سازی مهارت ۳- اجرای پسآزمون، ۵- تعیین زمان مرحلهی پیگیری، ۴- اختتام جلسات
روند جلسه: ابتدا از اعضا خواسته شد تکالیف جلسهی قبل خود را ارائه کنند و رهبر بازخوردهای لازم را ارائه نمود و نکات ضعف و قدرت نحوهی بکارگیری مهارتهای انتقال و تعمیم را برای اعضا ذکر نمود. در ادامه از اعضا در مورد نحوهی نگهداری و حفظ این مهارتها در طول زندگی از سوال شد و پاسخهای اعضا تقویت شد. آنگاه در مورد راهبردهای نگهداری و تداوم مهارتهای غنیسازی، و اهمیت آن برای اعضا صحبت شد. در ادامه در مورد ۶ راهبرد اساسی در تداوم مهارتها، برای اعضا صحبت شد. این راهبردها عبارتند از:
۱- زمان خاصی در طول روز یا هر دو روز یکبار مشخص کنید و در این زمان در مورد ماهیت و کیفیت روابطتان با همسرتان صحبت کنید و احساسات خود را با همدیگر در میان بگذارید. از عواطف خود در طول روز و اینکه روز خود را چگونه و با چه اتفاقاتی سپری گردید، چه مسائلی با دیگران و یا با همسرتان داشتید صحبت کنید.
۲- در طول شبانهروز وقت خاصی را صرف تماس فیزیکی کنید. طی این زمان سعی کنید به هم ابراز احساس نمایید و حتماً همدیگر را لمس کنید، کنار هم بنشینید و در مورد خودتان صحبت کنید.
۳-در طول هفته زمان مشخصی تعیین کنید و به صحبت در مورد مسائل مهم زندگی خود بپردازید. سعی کنید قبل از شروع موضوع را مطرح کنید تا دو طرف فرصت فکر کردن داشته باشند.
۴-سعی کنید در طول هفته زمان مشخصی را با فرد یا افراد دیگری بگذرانید و از این زمان لذت ببرید.
۵-هر گاه احساس کردید که رابطهی ایدهآل و مطلوب با همسرتان ندارید، رابطهی خویش را تحلیل کنید و به دنبال راهی بگردید که کمتر درگیر تعارض شوید. از طریق افزایش خودآگاهی و به کارگیری مهارتهای هوش عاطفی و همدلی، حل تعارض و تسهیل سعی کنید از تعارض اجتناب کنید.
۶-هر چند وقت یکبار جلسهی تشکیل دهید و در این جلسه مرور مجددی به دورهای که گذراندهاید داشته باشید و مهارتهای آموخته شده را یکبار دیگر مرور کنید و در مورد آن صحبت نمایید.
سپس جلسه با کمک اعضا جمعبندی شد و در مورد آزمون برایشان صحبت شد و پرسشنامه اجرا شد. در نهایت زمان جلسهی پیگیری تعیین شد و از اعضا خواسته شد اگر مطلبی در نظرشان است بیان کنند. تک تک، جلسات دوره ارزیابی شد و از بازخوردها تشکر به عمل آمد. سپس زمان پیگیری تعیین شد و جلسه به پایان رسید.
پیوست۶
کاربرگها